بلاغت فارسی
شایسته سادات حسینی رباط؛ عنایت اللّه شریف پور؛ غلامعباس ذاکری
چکیده
فرمالیستها زبان را دارای دو کارکرد خودکار و برجستهسازی میدانند. برجستهسازی بر دو نوع قاعدهافزایی و قاعدهکاهی است. قاعدهکاهی نیز انواعی دارد که شعرآفرینترین آنها قاعدهکاهی معنایی است. قاعدهکاهی معنایی برحسب انتخاب با صنایع تشبیه و استعاره و برحسب ترکیب با پارادوکس و ایهام منطبق است. در این پژوهش با استفاده از روش ...
بیشتر
فرمالیستها زبان را دارای دو کارکرد خودکار و برجستهسازی میدانند. برجستهسازی بر دو نوع قاعدهافزایی و قاعدهکاهی است. قاعدهکاهی نیز انواعی دارد که شعرآفرینترین آنها قاعدهکاهی معنایی است. قاعدهکاهی معنایی برحسب انتخاب با صنایع تشبیه و استعاره و برحسب ترکیب با پارادوکس و ایهام منطبق است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی قاعدهکاهی معنایی از منظر فرمالیسم در غزلهای سعدی و حسین منزوی پرداختهایم. اهمیت پژوهش از این جهت است که برای اولین بار تفاوتها و شباهتهای قاعدهکاهی معنایی را از منظر فرمالیسم در غزل سعدی و منزوی مورد بررسی قرار میدهد. در این بررسی دریافتیم که از انواع تشبیه، تشبیه بلیغ در غزل هر دو شاعربالاترین بسامد را دارد و همچنین بالاترین نقش را در فرم اثر و روابط درون متنی ایفا میکند. در شعر سعدی تشبیه مجمل رتبه دوم و تشبیه مفصل در مرتبه سوم قرار میگیرد در حالی که در غزل منزوی تشبیه مفصل بیشتر از مجمل به کار رفته است. از انواع استعاره، انسان پنداری بیشترین بسامد را در غزل هر دو شاعر دارد و این نوع استعاره از منظر فرمالیستی نیز نقش برجستهای ایفا میکند. درباره گونههای پارادوکسِ مورد بررسی، در غزل هر دو شاعر پارادوکس معنایی در سطحِ بیت، بیشترین بسامد و تأثیر فرمی را دارد. در مدلهای هنرسازۀ ایهام مورد تحقیق، ایهام واژگانی در غزل هر دو شاعر از بیشترین بسامد اثر گذاری بر فرم و ساختار برخوردار است.
جواد رنجبر؛ آمنه سروستانی؛ عباس نجفی
چکیده
استعارۀ مفهومی از مهمترین نظریّات طرح شدۀ در حوزۀ زبانشناسی شناختی است که اساس آن بر مفهومسازی مفاهیم غیرمحسوس از طریق تجربیات حسّی ساختارمند استوار است. مسئلۀ این پژوهش بررسی اشعاری از بدرشاکرالسیّاب و هوشنگ ابتهاج است که حوزۀ مبدأ یا مقصد آنها «عشق» و واژۀهای همحوزۀ با آن است. مفهوم انتزاعی عشق از اصلی ترین بنمایۀهای ...
بیشتر
استعارۀ مفهومی از مهمترین نظریّات طرح شدۀ در حوزۀ زبانشناسی شناختی است که اساس آن بر مفهومسازی مفاهیم غیرمحسوس از طریق تجربیات حسّی ساختارمند استوار است. مسئلۀ این پژوهش بررسی اشعاری از بدرشاکرالسیّاب و هوشنگ ابتهاج است که حوزۀ مبدأ یا مقصد آنها «عشق» و واژۀهای همحوزۀ با آن است. مفهوم انتزاعی عشق از اصلی ترین بنمایۀهای شعر است این دو شاعر تلاش خود را صرف این امر کردۀاند تا در برهۀ زمانی که عشق و محبت رو به افول است با استفادۀ از استعارۀ مفهومی طلوعی تازۀ به ارزش و حرمت عشق ببخشند. کۀ از این طریق به هدف ویژگیهای شناختی، ساختهای فرهنگی، اجتماعی و جهانبینیهای ذهن این دو شاعر در ارتباط با عنصر عشق دست یافتۀ شود. پژوهش حاضر با تکیۀ بر روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، به بررسی حوزۀهای مفهومی محمل مشترک و غیرمشترک استعارۀ مفهومی «عشق» در اشعار بدرشاکرالسّیاب و هوشنگ ابتهاج میپردازد. نتایج حاکی از آن است که مهمترین حوزۀهای محمل مشترک برای مفهومسازی «عشق» در شعر این دو شاعر، حوزۀ انسان ،جانبخشیدن به عشق، آتش، خانه و گل است. همچنانکه در شعر السیاب و در شعر ابتهاج، حوزۀ محمل«انسان» و «آتش» بیشترین بسامد را از آن خود کردۀاند. از جملۀ حوزۀهای محمل غیرمشترک در شعر بدرشاکرالسّیاب میتوان به حوزۀهای شراب،بیابان، قایق، آب و الهۀ و حوزۀهای حیوان، موسیقی، قصۀ، هنر، نامۀ در اشعار ابتهاج اشارۀ کرد. همچنین در تجزیۀ و تحلیل نهایی میتوان نتیجۀ گرفت که استعارۀهای مفهومی به کار رفتۀ در شعر این دو شاعر، بازتابی از شرایط زمانۀاند.
بلاغت فارسی
فرشته شاه صنم؛ احمد خواجه ایم؛ ابوالقاسم رحیمی؛ حسن دلبری
چکیده
پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، در چارچوب نظریة استعارة مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980)، استعارههای جهتی بالا و پایین را در یکی از مهمترین مجموعههای شعری مهرداد اوستا یعنی «شراب خانگی ترس محتسبخورده» تحلیل و واکاوی مینماید. مهرداد اوستا (1308- 1370 ه. ش) از شاعران برجستۀ انقلاب است که روحیّۀ مبارز و آرمانخواه وی در جایجای آثارش قابل ...
بیشتر
پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، در چارچوب نظریة استعارة مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980)، استعارههای جهتی بالا و پایین را در یکی از مهمترین مجموعههای شعری مهرداد اوستا یعنی «شراب خانگی ترس محتسبخورده» تحلیل و واکاوی مینماید. مهرداد اوستا (1308- 1370 ه. ش) از شاعران برجستۀ انقلاب است که روحیّۀ مبارز و آرمانخواه وی در جایجای آثارش قابل مشاهده است. افزون بر آن، شعر او سرشار از مفاهیم انتزاعی است که آنها را با جهات متضاد، ملموس و عینی ساخته است. دلیل نگارندگان در بررسی استعارۀ جهتی بالا و پایین در شعر او توجّه به این دیدگاه و سپس کشف این دریافت بوده است که چه مفاهیمی در اندیشه و نگرش او با جهت بالا و چه مفاهیمی با جهت پایین، مکانی شدهاند. با توجّه این نگرش در این مجموعه، 109 جهت بالا و 119 جهت پایین یافت شد. حاصل تحلیل استعارههای جهتی در دو جهت یادشده این است که در نظام فکری شاعر، همسو با روحیّۀ انقلابی وی مفاهیم مثبت، مانند فریاد، شادی، آزادی، پیروزی، همّت، روشنی و جوانی، با جهت بالا و مفاهیم منفی، مانند، سکوت، غم، اسارت، شکست، پستی، تاریکی و پیری با جهت پایین نگاشت میشود.