لیلا منتظری؛ نرگس الهی
چکیده
این پژوهش قصد دارد به بررسی تاثیر نمادها و استعارهها در فیلمنامههای سوررئالیستی تری گیلیام با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور بپردازد. گیلیام بنا به منِ مفسرش این امکان را به کاراکترهایش میدهد در دلِ مباحثی چون کهنالگوها، روایات، تاریخ، زمان و مکان شناور باشند، تا از جانب گیلیام بهعنوان پدیدهای منحصر به فرد، بازتعریف ...
بیشتر
این پژوهش قصد دارد به بررسی تاثیر نمادها و استعارهها در فیلمنامههای سوررئالیستی تری گیلیام با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور بپردازد. گیلیام بنا به منِ مفسرش این امکان را به کاراکترهایش میدهد در دلِ مباحثی چون کهنالگوها، روایات، تاریخ، زمان و مکان شناور باشند، تا از جانب گیلیام بهعنوان پدیدهای منحصر به فرد، بازتعریف شوند. هدف محقق کشف معانی ثانویه جهان متون فیلمنامههای تری گیلیام در یک فرآیند دیالکتیکی است و قصد دارد فیلمنامههای گیلیام را بر مبنای آرای هرمنوتیک پل ریکور تفسیر نماید. پل ریکور معتقد است برای پَر و بال دادن به قوهی خیال باید واقعیت را به حالت تعلیق درآورد، تا با بازگشت به ماهیت اشیاء و پُر رنگ کردن نقش استعاراتِ درون متنی، بتوان معنای اولیهی آنها را کنار زد و معانی جدیدی به آنها افزود. با این تعریف کارکرد قدرت خیال انسانها در آثار گیلیام برگ برندهای برای اوست تا قهرمانان آثارش بتوانند پیشبرندهی داستان در جهانی غیرواقعی باشند. از نمونههایی که گیلیام در فیلمنامههای مونتیپونتی، زمان به اسارت گرفته شده، برزیل، ماجراهای بارون مایچوزن، به آنها پرداختی هرمنوتیک داشته است میتوان به بازشناخت حکایات، بازتعریف روایات، شوخی با اساطیر، بازتعریف قصص با رویکردی فراتاریخنگارانه اشاره کرد. الگوی تحقیق در این پژوهش پدیدارشناسی شهودی است که بهجای پرداختن به صرف واقعیت، به مفاهیم نهفته و چگونگی پدیدهها توجه دارد. محقق با شیوهی توصیفی، تحلیلی قصد دارد به سمتِ ماهیت پدیدهها و تفسیرِ مفاهیم ثانویهی فیلمنامههای گیلیام حرکت کند تا با خوانشی پدیدارشناختی بتواند به شناخت بهتر این رویکرد هنری با مانیفست سوررئالیسم دست یابد.
حمید جعفری قریه علی
چکیده
ارتباطات فرهنگی، مناسبات اجتماعی و اشتراکات قومی و مذهبی از عوامل عمده نزدیکی کشورهای ایران و افغانستان است. در سالهای اخیر به دلیل رخدادهای سیاسی و اجتماعی و پیامدهای ناشی از جنگ این ارتباطات پر رنگتر شده است. شعر فارسی افغانستان از نشانههای روشن این نوع ارتباطات شمرده میشود. شعر مهاجرت افغانستان به یاری عناصر زبانی و شگردهای ...
بیشتر
ارتباطات فرهنگی، مناسبات اجتماعی و اشتراکات قومی و مذهبی از عوامل عمده نزدیکی کشورهای ایران و افغانستان است. در سالهای اخیر به دلیل رخدادهای سیاسی و اجتماعی و پیامدهای ناشی از جنگ این ارتباطات پر رنگتر شده است. شعر فارسی افغانستان از نشانههای روشن این نوع ارتباطات شمرده میشود. شعر مهاجرت افغانستان به یاری عناصر زبانی و شگردهای ادبی به بازگویی بحرانهای اجتماعی و سیاسی سرزمین افغانستان میپردازد. تردیدی نیست که بخش قابل توجّهی از زیبایی کلام و قدرت اثرگذاری آن مدیون شگردهای ادبی است. امّا مهم است که این شگردها چگونه و با چه اهدافی در متن به کار گرفته شوند. در بررسی شعر افغانستان میتوان گفت که عناصر زیبایی شناختی در خدمت گفتمان حاکم بر شعر قرار گرفته است و شگفتیآفرینی و جنبههای صوری زیباییشناختی آن اولویت اصلی شاعر نیست. تصاویر شاعرانه، وظیفۀ انتقال مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و عقیدتی شاعر را به عهده گرفتهاند. این پژوهش با رویکرد محتوایی به عناصر زیباییشناسی، به بررسی ویژگیهای تصویر در شعر مهاجرت افغان با تکیه بر قالب شعری غزل میپردازد. براساس نتایج این پژوهش، رابطۀ شعر فارسی شعرای افغانی با مخاطبان خود بر اصل آگاهی بخشی مبتنی است. این اصل به-همراهی و همصدایی مخاطب با گوینده یاری میرساند. آبشخور تصویرها و حوزههای شگردهای ادبی در شعر مهاجرت افغان، خصلتها، عواطف، نیازها و مصائب انسان است. با این توضیح، بحرانهایی اجتماعی کشور افغانستان و اندیشههای مذهبی از مهمترین مقولههای تصویرآفرین در غزل امروز شعرای فارسی زبان افغان شمرده میشود.
مریم فیاضی؛ فرهاد طهماسبی؛ بابک فرزانه
چکیده
زبان شعر، زبان ارتباطها و دلالتهای پیدا و پنهان میان لفظ و معناست و ساخت شعری، بستری برای حرکت لفظ به سمت معنا در لایهها و سطوح مختلف است. عبدالقاهر جرجانی به ساختِ شعری، به عنوان مجموعه ای از روابط و نشانههای زبانیِ معنادار توجه دارد. آنچه در نظریۀ نظم جرجانی برجسته است، دلالت، تالیف و پیوند کلمات با یکدیگر در ساختی منسجم، برای ...
بیشتر
زبان شعر، زبان ارتباطها و دلالتهای پیدا و پنهان میان لفظ و معناست و ساخت شعری، بستری برای حرکت لفظ به سمت معنا در لایهها و سطوح مختلف است. عبدالقاهر جرجانی به ساختِ شعری، به عنوان مجموعه ای از روابط و نشانههای زبانیِ معنادار توجه دارد. آنچه در نظریۀ نظم جرجانی برجسته است، دلالت، تالیف و پیوند کلمات با یکدیگر در ساختی منسجم، برای افادۀ معنا است. این پیوند، در شعرحافظ با حضور ترکیبهای جدید و به کارگیریِ مدلولهای شناور، زبانی تازه پدید آورده است. زبانی که معنا در آن موقوف و متوقف نیست و توجه به روابط و پیوند کلمات ضرورت دارد. در این پژوهش، با نگاهی به آراء جرجانی در تألیف کلمات و معنای حاصل از آن، و نظر به تعدد معنا در شعر حافظ که علاوه بر همنیشینیِ کلمات، در محورهای جانشینی به خصوص در حوزههای استعاری نیز قابل جست-وجوست، به شیوۀ استنادی- تحلیلی- توصیفی، شناور بودن مدلول ها (معانی) در شعر او بررسی میشود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می-دهد معانی درشعر حافظ، در سطوح مختلف، از جمله مصراع، بیت و غزل، شناور است.
احمد نظری؛ مسعود سپه وندی؛ قاسم صحرائی
چکیده
دانش بلاغت از بایسته ترین دانش ها در جهت فهم و تفسیر آیات قرآن کریم است که با شناخت آن می توان به اسرار و ظرافت های کلام الهی پی برد. از آنجا که شناخت شیوه های بلاغی قرآن، بویژه برخی از صنایع گمنام و کم کاربرد، تا حدود زیادی پرده از وجوه اعجاز این کتاب آسمانی بر می دارد و معانی نهفته و گنجینه های پنهان آن را برای مخاطبان آشکار می سازد؛ ...
بیشتر
دانش بلاغت از بایسته ترین دانش ها در جهت فهم و تفسیر آیات قرآن کریم است که با شناخت آن می توان به اسرار و ظرافت های کلام الهی پی برد. از آنجا که شناخت شیوه های بلاغی قرآن، بویژه برخی از صنایع گمنام و کم کاربرد، تا حدود زیادی پرده از وجوه اعجاز این کتاب آسمانی بر می دارد و معانی نهفته و گنجینه های پنهان آن را برای مخاطبان آشکار می سازد؛ شایسته است به لطایف و صنایع مغفول این دانش در برخی از متون تفسیری پرداخته شود. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند پس از معرّفی بلاغت، سیر این علم و ابواب آن، با روش تحلیلی– توصیفی و نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و رجوع مستقیم به تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی، آن دسته از زیبایی های ادبی را که از چشم صاحب نظران بلاغت به دور مانده و یا کمتر به آن پرداخته شده است مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نگارندگان پس از مطالعه، دقت، توصیف و تحلیل نمونههایی از این تفسیر، نتیجه می گیرند که ابوالفتوح رازی در تفسیر خود از صنایع خاص و کم کاربردی همچون: سیاقت قصه، وجه اتصال، تلوین، تغلیب و...بهره جسته است
فرزاد بالو؛ محمد طاهری
چکیده
درسگفتارهایی که در مقالات شمس به هیات نوشتار درآمده اند میراث ارزشمند ادبی و عرفانی محسوب می شوند که تاکنون از چشم اندازهای مختلف نقد و نظریه های ادبی، دستاوردهای پژوهشی قابل تاملی را با مخاطبان معاصر خود در میان گذاشته است. ما در این پژوهش ، با رویکردی نو ، در ذیل عناوینی چون : ماهیت نشانه ی زبانی (دال و مدلول) در مقالات شمس ، گفتارهایی ...
بیشتر
درسگفتارهایی که در مقالات شمس به هیات نوشتار درآمده اند میراث ارزشمند ادبی و عرفانی محسوب می شوند که تاکنون از چشم اندازهای مختلف نقد و نظریه های ادبی، دستاوردهای پژوهشی قابل تاملی را با مخاطبان معاصر خود در میان گذاشته است. ما در این پژوهش ، با رویکردی نو ، در ذیل عناوینی چون : ماهیت نشانه ی زبانی (دال و مدلول) در مقالات شمس ، گفتارهایی درباب نشانه های غیر زبانی در مقالات شمس، تحلیل گفتارهایی از شمس بر پایۀ رابطۀ هم نشینی و جانشیتی در زبان در مقالات شمس ، تمایز زبان و گفتار در مقالات شمس ، نقد نحوی و لغوی در مقالات شمس، و ترجیح گفتار بر نوشتار در مقالات شمس در پرتو آرای زبان شناسی سسوسور نشان داده ایم که اگرچه شمس در باب مفهوم زبان و مفردات آن ، نظریه و نظام زبان شناختی و نشانه شناختی منسجمی را ارائه نداده است اما با تامل در درسگفتارهایش، تفسیر و تلقی زبان شناسانه و زبان شناسانه ای را در مواجهه با کتاب و سنت و پدیدارهای هستی شاهد هستیم که برای خوانندگان امروزین جای درنگ و شگفتی بسیاری را به همراه دارد و بُعد معاصریت بدان می بخشد. پژوهش حاضربه طرح و شرح این مهم خواهد پرداخت.
اکبر شاملو؛ محمود صارمی
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی شیوههای صورتبندی مفهوم انتزاعیِ زمان در شعر انقلاب بر اساس «نظریهی استعارهی مفهومی»، و کشف نگرش حاصل از این مقولهبندی، نزد شاعران این دوره است. پژوهشگران، ضمن تقسیمبندی شعر انقلاب به سه دورة متوالی (از سال 57 تا 84)، به شرح و تحلیل استعاره زمان در شعر قیصر امینپور و سیّدحسن حسینی پرداخته و نشان ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی شیوههای صورتبندی مفهوم انتزاعیِ زمان در شعر انقلاب بر اساس «نظریهی استعارهی مفهومی»، و کشف نگرش حاصل از این مقولهبندی، نزد شاعران این دوره است. پژوهشگران، ضمن تقسیمبندی شعر انقلاب به سه دورة متوالی (از سال 57 تا 84)، به شرح و تحلیل استعاره زمان در شعر قیصر امینپور و سیّدحسن حسینی پرداخته و نشان میدهند که شیوهی مفهومسازی آنها از زمان، بیانگر جهانبینی و آمال و اندیشههای خاصّ آنها در این سه دوره است. چنانکه در هر دوره، با توجّه به زمینههای گوناگونِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، این جهاننگریها و ا ندیشهها دچار تحوّل میشوند. نتیجهی بررسیها نشان میدهد که شاعران مورد نظر در دورهی اول (57 تا 68) بسیار امیدوار و آرمانگرایانه به آینده نظر دارند و روحیّهای شاد و پیروزمندانه دارند. در دورهی دوم (از 68 تا 76) با اندکی شک و تردید به امیدها و آرمانهای خود مینگرند و از روحیّهی شاد و سرمستی آنها کاستهمیشود. در دورهی سوم (از 76 تا 84) یأس و سرخوردگی از آرمانها، جای همهی امیدها و آرزوها را میگیرد و شاعران در این برهه از زمان با تلخی و اندوه از گذشته و آینده سخن میگویند.
محمود فیروزی مقدم؛ مهیار علوی مقدم؛ حمید خصلتی
چکیده
در زبان شناسی شناختی،استعاره مفهومی سازوکاری است که بر اساس آن امور انتزاعی و ذهنی بر پایۀ امور عینی تعریف، فهمیده وتوصیف میشود. اندیشیدن به شیوۀ استعاری، یعنی تجسم بخشیدن به مفاهیم ذهنی و انتزاعی؛ مفاهیمی مانند مرگ، زندگی، وهم، عشق حیرت، مهربانی، خشم و صداقت اموری انتزاعی هستند که با استفاده از مفاهیمی عینی قابلدرک و فهم میشوند.درشعربیدل ...
بیشتر
در زبان شناسی شناختی،استعاره مفهومی سازوکاری است که بر اساس آن امور انتزاعی و ذهنی بر پایۀ امور عینی تعریف، فهمیده وتوصیف میشود. اندیشیدن به شیوۀ استعاری، یعنی تجسم بخشیدن به مفاهیم ذهنی و انتزاعی؛ مفاهیمی مانند مرگ، زندگی، وهم، عشق حیرت، مهربانی، خشم و صداقت اموری انتزاعی هستند که با استفاده از مفاهیمی عینی قابلدرک و فهم میشوند.درشعربیدل که بهواسطه زبان خاص و سبک ویژهاش، در بین شاعران سبک هندی متمایز است نیز از این واژه ها ومفاهیم کم نیست. در غزلیات بیدل دهلوی بعضی واژهها بسامد بالایی دارندکه بهصورت یک موتیف و بنمایه شناخته میشوند و نماینده نگرش او به جهان هستند. یکی از واژههای کلیدی پربسامد در شعر بیدل، مفهوم انتزاعی «جنون» است. این پژوهش، استعارههای جهتی بن-مایۀ «جنون» را با تکیه بر نظریه معناشناسیِ شناختی و کار-کرد استعاره مفهومی، تحلیل میکند. این مقاله توصیفی تحلیلی، با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و روش استدلالی از نوع استقرایی (جزء به-کل) به تحلیل کیفی و گاه کمّیِ مفهوم انتزاعی «جنون» در غزلهای بیدل بر پایۀ تحلیل استعارههای جهتی میپردازد. استعارههای جهتی در شعر بیدل با الگوهای جهتیِ حرکت دورانی، بالا و پایین، درون و بیرون، حدفاصل، مرکز و حاشیه، پیش و پس و استعاره اینجاوآنجا قابلبیان است. در بسیاری از ابیات بیدل، جنون با سرگشتگی یا حرکت دورانی و گاه با گردش و چرخش و حرکتی رو به بالا و پایین، مفهوم-سازی شده است. همخوانی استعارههای بهکاررفته برای مفهوم-سازی مضامین استعاری، بر قدرت شاعری بیدل دهلوی و استفاده وی از تجربههای محیطی در بیان اندیشههای عرفانیاش دلالت دارد.
زهرا قنبرعلی باغنی؛ وحید مبارک؛ شهین اوجاق علیزاده
چکیده
در شعر پارسی، موسیقی عنصر مکمل معنا، هیجانانگیز، تخیّلبرانگیز و تأثیرگذار بر مخاطب است. عناصر شعر از جمله وزن و آهنگ، قافیه، ردیف، صورخیال و عاطفه، زمانی ارزشمند و موثر هستند که در خدمت محتوا و متن قرار بگیرند و بر خوانندۀ اثر ادبی، تاثیر بگذارند. این جستار توصیفی- تحلیلی- آماری، موسیقی کناری و بیرونی دیوان کمالالدّین اسماعیل ...
بیشتر
در شعر پارسی، موسیقی عنصر مکمل معنا، هیجانانگیز، تخیّلبرانگیز و تأثیرگذار بر مخاطب است. عناصر شعر از جمله وزن و آهنگ، قافیه، ردیف، صورخیال و عاطفه، زمانی ارزشمند و موثر هستند که در خدمت محتوا و متن قرار بگیرند و بر خوانندۀ اثر ادبی، تاثیر بگذارند. این جستار توصیفی- تحلیلی- آماری، موسیقی کناری و بیرونی دیوان کمالالدّین اسماعیل اصفهانی را میسنجد و چگونگی پیوند آن را با محتوای اشعار معلوم میدارد. یافتهها نشان میدهد که هرچند موسیقی بیرونی و تنوع اوزان عروضی در دیوان کمالالدّین زیاد نیست، امّا وی زیباترین وزنها را که با محتوا و حالت انفعالی شعرش هماهنگ باشد، برگزیده است. وی با به کار بردن اوزان منسجم و پخته، التزامهای گوناگون و آوردن ردیفهای دشوار به خلق معانی دقیق و باریک، پرداخته و علاوه بر وزن، پیوندی میان قافیه، ردیف و دیگر کلمات از لحاظ تشابه صوتی یا وحدت آوایی به وجود آورده است چنان که کلید اصلی در شکلگیری نظام آوایی بیت را، ردیف و قافیه و مشخصترین حرف از حروف قافیه تشکیل میدهد که پیوندی موسیقایی و عاطفی با محتوا دارد و سبب تداعی معانی، خیالانگیزی و لطف معنی میگردد.
عزت الله سپه وند
چکیده
بلاغت، رسایی وگیرایی کلام برای تأثیر بر مخاطب و اقناع اوست. سهمی از این رسایی و فرایند تأثیر ذهنی و روانی از آنِ وزن شعر است. چنانکه همواره یکی از دغدغههای برخی بلاغیون قدیم و جدید در غرب و ایران توضیح اموری همچون لزوم تناسب اوزان با محتوای آثار ادبی بوده است. برای نخستین بار اما ریچاردز، از منظر روانشناسی، با تمرکز در مسألة فرایند ...
بیشتر
بلاغت، رسایی وگیرایی کلام برای تأثیر بر مخاطب و اقناع اوست. سهمی از این رسایی و فرایند تأثیر ذهنی و روانی از آنِ وزن شعر است. چنانکه همواره یکی از دغدغههای برخی بلاغیون قدیم و جدید در غرب و ایران توضیح اموری همچون لزوم تناسب اوزان با محتوای آثار ادبی بوده است. برای نخستین بار اما ریچاردز، از منظر روانشناسی، با تمرکز در مسألة فرایند تأثیر وزن شعر، به وجود قرابتهایی میان حالت تسلیم و اقناع مخاطب یک شعر موزون با حالت تسلیم یک انسان هیپنوزشده، پی برده و به تحلیل و تبیین این فرایند با اتخاذ دیدگاهی بینارشتهای پرداخته است. نقطة مقابل این نظریه را در تعمّدِ ناصرخسرو برای کاربرد اوزان سنیگن میتوان دید. مقالة حاضر با نگاهی تحلیلیـ تطبیقی و البته انتقادی به نظریة «هیپنوتیزمِ وزن» ریچاردز، با تمرکز بیشتر در تحلیل برخی اوزان شعری ناصرخسرو، در پی تبیین موارد نقض این نظریه بر اساس کاربرد بحور نامطبوع یا اوزان ثقیل خواهد بود.
فاطمه اسفندیاری مهنی؛ محمدرضا نجاریان؛ محمد خدادادی
چکیده
تقابلهای دوگانه یکی از مباحث مورد توجه ساختارگرایان است. آنها بنیاد هستی و شناخت آن را درک همین تقابلها میدانند. اغلب آثار هنری بر مبنای تقابل شکل گرفته است؛ بد در برابر خوب، آسمان در برابر زمین، جوانی در برابر پیری، وجود در برابر عدم و... این دو قطب هرگز به گونهای مستقل وجود نداشتهاند و استوار بر تضاد دو قطب است. تقابلهای ...
بیشتر
تقابلهای دوگانه یکی از مباحث مورد توجه ساختارگرایان است. آنها بنیاد هستی و شناخت آن را درک همین تقابلها میدانند. اغلب آثار هنری بر مبنای تقابل شکل گرفته است؛ بد در برابر خوب، آسمان در برابر زمین، جوانی در برابر پیری، وجود در برابر عدم و... این دو قطب هرگز به گونهای مستقل وجود نداشتهاند و استوار بر تضاد دو قطب است. تقابلهای همجوار اصطلاحی است در پیوند با علم معانی نحو. این اصطلاح که همنشینی دو رکن متقابل است یکی از هنرهای پنهان در شعر نظامی است که در این مقاله بر اساس نظریه علم معانی نحو سعی شده است ساختهای گوناگون و الگوهای متعدد آن بررسی و تحلیل گردد؛ از جملۀ این الگوهای تقابلی عبارتند از: تقابلهای همجوار در یک جمله با هویّت دستوری یکسان، تقابلهای همجوار با هویت دستوری ناهمسان، تقابلهای عطفی و غیرعطفی، تقابلهای همجوار تلمیجی و طبقهبندی تقابلها از منظر تقابل معنی. همراهی این الگوها با دیگر عناصر بلاغی و زیباییشناسی بر ظرفیت معنایی و حسن بلاغی آنها میافزاید. این گونهگونی موجب پویایی بیشتر شعر نظامی از جهت بلاغی، زبانی و معنایی گردیدهاست. در این پژوهش با روشی توصیفی -تحلیلی تقابلهای همجوار معرفی و ساختار نحوی ابیاتی که شامل این هنر هستند در دو منظومۀ خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی تحلیل زیباشناسی شدهاند.
حمزه کفاش؛ محمود فتوحی
چکیده
در میان همهی رویکردهایی که در نقد ادبی دستمایهی پژوهشگران بوده است، سهم نقدِ رتوریکی بسیار ناچیز است. نقدِ رتوریکی که از آن با عنوان نقدِ نو- ارسطویی هم یاد میشود در سال 1925 توسط هربرت ویچلز با ارائهی مقالهایی با عنوان «نقدِ ادبیِ سخنوری » بنیاد نهاده شد. او در این مقاله به چارچوبهای اصلی این نقد پرداخت و تفاوتهای ...
بیشتر
در میان همهی رویکردهایی که در نقد ادبی دستمایهی پژوهشگران بوده است، سهم نقدِ رتوریکی بسیار ناچیز است. نقدِ رتوریکی که از آن با عنوان نقدِ نو- ارسطویی هم یاد میشود در سال 1925 توسط هربرت ویچلز با ارائهی مقالهایی با عنوان «نقدِ ادبیِ سخنوری » بنیاد نهاده شد. او در این مقاله به چارچوبهای اصلی این نقد پرداخت و تفاوتهای آن را با نقدِ ادبی نشان داد. پس از وی نقدِ رتوریکی با به کارگیری آموزههای آموزگاران خطابه، مانند ارسطو، کیکرو، کوئینتیلیان و ... قصد دارد تا راهبردهای اقناعی متن را کشف و آنان را بررسی کند. این نقد عواملی مانند، سخنور، مخاطب، شیوههای کشف استدلال، اعتبارِ شخصی (اتوس)، شورمندی (پاتوس) و لوگوس و هم چنین دیگر ابزارهای رتوریکی را برای تحلیل متن به کار میبندد. باتوجه به این توضیحات یکی از روشهای نقد رتوریکی نقدِ نو-ارسطویی است. در این شیوه منتقد با به کارگیری ارکان خطابه در پی دستیابی به شیوه هایی است که سخنور قصد در اقناع مخاطب داشته است. ادر این مقاله تنها یکی از بخشهای نقدِ رتوریکی یعنی سخنیابی (ابداع) را به کار بستهایم. رکنِ سخنیابی به آن بخش از خطابه نظر دارد که خطیب میبایست روشی را برای ارائهی سخنِ خود بیابد. هدف این مقاله این است که تاریخنگاران دورهی صفوی برای این که روایتشان را باورپذیرتر کنند، از چه مواضعی برای شروعِ موضوعِ سخنِ خود بهره میگرفتند. به عبارت دیگر پشت هر موضعی استدلالی نهفته است که تاریخنگار میخواهد آن را برای مخاطب عرضه کند تا از آن طریق مخاطب را اقناع کند.
ناصر بهرامی؛ علیرضا مظفری؛ عبدالناصر نظریانی
چکیده
ایهام یکی از زیباترین شگردهایی است که در کلام ابهام ایجاد میکند و خواننده را به درنگ وامیدارد و میتوان آن را از انواع هنجار گریزی معنایی برشمرد و به خاطر پیچیدگی خاصی که در کلام ایجاد میکند مورد توجه سخندان قرار گرفتهاست. عالمان علم بدیع از دیر باز در پی تعریفی برای روشن کردن انواع آن بودهاند. برخی تعریفی که برای ایهام توریه ...
بیشتر
ایهام یکی از زیباترین شگردهایی است که در کلام ابهام ایجاد میکند و خواننده را به درنگ وامیدارد و میتوان آن را از انواع هنجار گریزی معنایی برشمرد و به خاطر پیچیدگی خاصی که در کلام ایجاد میکند مورد توجه سخندان قرار گرفتهاست. عالمان علم بدیع از دیر باز در پی تعریفی برای روشن کردن انواع آن بودهاند. برخی تعریفی که برای ایهام توریه آوردهاند مربوط به ایهام تناسب است. در حالیکه در ایهام تناسب فقط یک معنی در کلام وجود دارد و معنی دوم غایب است. ایهام در شعر تعدادی از شاعران از جمله عصار تبریزی نمود و تشخص خاصی دارد و میتوان او را شاعر ایهام پرداز نامید. در مثنوی «مهر و مشتری» انواع ایهام: ایهام تناسب، ایهام در ایهام، ایهام تضاد، ایهام ترجمه، ایهام استخدام، ایهام تبادر و ایهام عکس بسامد بسیار زیادی دارد و از این منظر میتوان ایهام را از ویژگیهای سبکی عصار تبریزی محسوب کرد. تا کنون پژوهشی در بارهی ایهام در اشعار این شاعر انجام نگرفته و اشعار شاعران بزرگی چون حافظ و خاقانی مورد بررسی قرار گرفتهاست. تحقیقات انجام گرفته در مورد عصار تبریزی بیشتر مربوط به عرفان و ریخت شناسی مثنوی مهر و مشتری است و جنبههای زیبایی شناسی او از نظرها دور ماندهاست. بدین خاطر این پژوهش در نوع خود میتواند کاری تازه باشد.