طاهره ایشانی
چکیده
حافظ در میان شاعران همروزگار خود به غزل عماد فقیه توجّه داشته و سعی کرده به استقبال از اشعار او، غزلیّاتی هموزن و همقافیه با مضمونهایی تقریباً مشابه بسراید. این غزلها اگرچه ظاهراً شبیه غزلهای عماد هستند؛ امّا دارای حال و هوای دیگری هستند و طراوت و زیبایی متفاوتی از آن دریافت میشود. فرضیّة پژوهش حاضر این است که یکی ...
بیشتر
حافظ در میان شاعران همروزگار خود به غزل عماد فقیه توجّه داشته و سعی کرده به استقبال از اشعار او، غزلیّاتی هموزن و همقافیه با مضمونهایی تقریباً مشابه بسراید. این غزلها اگرچه ظاهراً شبیه غزلهای عماد هستند؛ امّا دارای حال و هوای دیگری هستند و طراوت و زیبایی متفاوتی از آن دریافت میشود. فرضیّة پژوهش حاضر این است که یکی از تفاوتهای غزل حافظ و عماد در نحوة کاربست هنجارگریزی نهفته است؛ زیرا هنجارگریزی از جمله مقولههای زیباییشناختی است که تأثیر بسزایی در آشناییزدایی و برجستهسازی شعر دارد. از این رو، در این جستار برآنیم با روش توصیفیتحلیلی و آماری با بهرهگیری از الگوی هشتگانة هنجارگریزی لیچ به این پرسش پاسخ دهیم که شعر حافظ چه ویژگیها و شاخصهایی از نظر کاربست انواع هنجارگریزی دارد که سبب امتیاز و برتری شعر او نسبت به شاعر همعصر وی عماد فقیه گردیده است؟ نتایج این پژوهش حاکی از این است که برتری غزل حافظ نسبت به غزل عماد فقیه در بهرهگیری افزونتر از هنجارگریزی به طور کلّی و هنجارگریزی معنایی، واژگانی و نحوی به طور اخصّ است. حافظ با بهرهگیری از تصویرآفرینیهای هنری، ترکیبسازیهای ادبی و خارج شدن از آرایش سازگانی غالب در زبان، کلام شاعرانة خود را برجستهتر نموده است. این امر از جمله عواملی است که سبب امتیاز و برتری شعر او نسبت به شاعر همعصر وی عماد فقیه گردیده است.
علی تسنیمی؛ یحیی طالبیان؛ مریم غفّاری جاهد؛ احمدرضا بیابانی تونه
چکیده
دستگاه بلاغی یکی از بارزترین دستگاه های زبان ادبی است که چگونگیِ روند آفرینش ادبیِ یک اثر را میتوان درآن ملاحظه نمود. درپیکرة این فرایند، کاربردصورخیال مؤلّفهای است که تأثیرشگرفی برگیرایی، جذابیّت و انتقال معنی دارد. صنعت تشبیه بعنوان یکی ازابزارهای اساسی صورخیال، هستة مرکزی تخیّلات شاعرانه است و درمیان ارکان این زیورکلامی، ...
بیشتر
دستگاه بلاغی یکی از بارزترین دستگاه های زبان ادبی است که چگونگیِ روند آفرینش ادبیِ یک اثر را میتوان درآن ملاحظه نمود. درپیکرة این فرایند، کاربردصورخیال مؤلّفهای است که تأثیرشگرفی برگیرایی، جذابیّت و انتقال معنی دارد. صنعت تشبیه بعنوان یکی ازابزارهای اساسی صورخیال، هستة مرکزی تخیّلات شاعرانه است و درمیان ارکان این زیورکلامی، وجه شبه عامل اصلی و اسـاسیِ فعّال نمودن ذهن خواننده و مشارکت دادنِ وی درجریان آفرینش هنری است که بیقین خیال انگیزی تشبیه و نوآوری درآن، تاحدودزیادی به وجه شبه بازمی گردد. پژوهش حاضر برآن است تا با واکاوی تشبیهات بکاررفته در ویس و رامین فخرالدّین اسعدگرگانی و خسرووشیرین نظامی گنجوی ازدریچة آراء ونظریّات کریستین بروک-رز و آندره گوتلی، به سبک دو منظومة مذکور، کاربرد متفاوت صورخیال درآنها و رابطة وجه شبه با مشبّه و مشبّهٌبه دست یافته وبسامد کاربرد ارکان محسوس و معقول در تشبیهات آنها را، مورد سنجش و تحلیل قرار دهد. روش بکارگرفته شده در پژوهش توصیفی-تحلیلی و به شیوة استدلال استقرایی است که ازطریق نمونه گیری انجام میشود. درپایان باتوجّه به آمار حاصلآمده میتوان نتیجه گرفت که در مثنوی ویس و رامین، بسامد تشبیهات تصویری درقیاس باکارکردی بیشتراست امّا در مثنوی خسرووشیرین تشبیهات دارای پویایی بیشتری شده و ازسکون وثبات خارج میشوند. همچنین در هر دومنظومه، بسامد تشبیهات تصویری نسبت به تشبیهات کارکردی بیشترست. ازدیگرسو، در اثرنظامی مشبّه خیالی بیشتراز داستان فخرالدّین اسعدست و درمقابل، منظومة ویس و رامین مشبّهٌبه خیالیِ بیشتری داراست. بیشتروجوه شباهت در هر دوداستان نسبت به مشبّه، موردانتظار و نسبت به مشبّهٌ به، ضروری هستند.
مریم جلالی؛ فاطمه خدا رحمی
چکیده
کودکان ادبیات خاص خود را میطلبند و ضرورت دارد هر اثری که مختص کودکان است تا حد چشمگیری تأمین کننده نیازهای این گروه باشد. در دهههای اخیر حفظ و انتقال هویت ملی ادبی به کودکان سبب توجه نویسندگان و اقتباس کنندگان بی شماری به متنهای ادبی کهن و نو برای کودکان شده است. آثاری مانند کلیله و دمنه، مرزباننامه به دلیل تمثیلی بودن ظرفیت مؤلفههای ...
بیشتر
کودکان ادبیات خاص خود را میطلبند و ضرورت دارد هر اثری که مختص کودکان است تا حد چشمگیری تأمین کننده نیازهای این گروه باشد. در دهههای اخیر حفظ و انتقال هویت ملی ادبی به کودکان سبب توجه نویسندگان و اقتباس کنندگان بی شماری به متنهای ادبی کهن و نو برای کودکان شده است. آثاری مانند کلیله و دمنه، مرزباننامه به دلیل تمثیلی بودن ظرفیت مؤلفههای این التفات را در خود داشتهاند. در این پژوهش تلاش شده است به روش توصیفی تحلیلی به بررسی کیفیت تبیین و انتقال تمثیلهای مرزبان نامه و کلیله و دمنه به کودکان بر اساس نظریه ارتباطگیری پرداخته شود. در این میان تأثیر فرایند شکل دهی و شکل گیری متن اقتباس شده از تمثیلها بر سه پایه مهم زیست محیط، همبندسازی و انگیزش بررسی شده است. یافتهها نشان میدهد با تکیه بر سه اصل مذکور میتوان ارتباط مناسبتری بین متون تمثیلی و مخاطبان کودک و نوجوان برقرار کرد.
صبا جلیلی جشن آبادی؛ مهدی رحیمی
چکیده
چکیده یکی از مباحث مهم در علم معانی، جملههای انشایی است که به طلبی و غیرطلبی تقسیم میشود. انشای طلبی شامل گزارههای امری و نهی، پرسشی، تمنّی و ندا و دعا میباشد. بنا بر اصل سهگانۀ؛ مقتضای حال مخاطب و مقام او و هدف نویسنده، گاهی گزارههای انشایی از ظاهر دستوری خود عدول کرده و معنیِ معنی آنها -کارکرد بلاغی- چشمگیر شود. با بررسی منظورشناختی ...
بیشتر
چکیده یکی از مباحث مهم در علم معانی، جملههای انشایی است که به طلبی و غیرطلبی تقسیم میشود. انشای طلبی شامل گزارههای امری و نهی، پرسشی، تمنّی و ندا و دعا میباشد. بنا بر اصل سهگانۀ؛ مقتضای حال مخاطب و مقام او و هدف نویسنده، گاهی گزارههای انشایی از ظاهر دستوری خود عدول کرده و معنیِ معنی آنها -کارکرد بلاغی- چشمگیر شود. با بررسی منظورشناختی این گزارهها، میتوان لایههای پنهانی زبان را کشف کرد. ازآنجایی که گفتگو، عنصر اصلی در برقراری ارتباط است، در این پژوهش، گزارههای انشایی درگفتگوها و داستانوارههای موسی در مثنوی مولوی تحلیل و بررسی می-شود. در این پژوهش، به این نتیجه رسیدیم که مولوی ازکارکردهای ترغیبی و همدلی زبان بسیار بهره میبرد تا به وسیلۀ شیوة خطابی و منبری، به هدف خود که اقناع و برانگیختگی و ترغیب مخاطب است، دست یابد. بیشترین نمونههای این ترغیب و برانگیختگی نیز در گزارههای امری و ندایی و نیز پرسشی نمود یافته است.
زهرا جمشیدی؛ سید محمد آرتا
چکیده
یکی از مشخصههای اصلی شعر حافظ بلاغت کلام اوست. او با بهکارگیری شگردهای مختلف ادبی توانسته به این مهم دست یابد. یکی از راهکارهای حافظ برای پررنگکردن صبغۀ بلاغی اشعارش، استفاده از کمگرفت با بسامد بالاست که تاکنون از دید حافظپژوهان و حافظشناسان پنهان مانده است. کمگرفت، ابزاری بلاغی و ادبی است که نقطۀ مقابل اغراق بهشمار میرود ...
بیشتر
یکی از مشخصههای اصلی شعر حافظ بلاغت کلام اوست. او با بهکارگیری شگردهای مختلف ادبی توانسته به این مهم دست یابد. یکی از راهکارهای حافظ برای پررنگکردن صبغۀ بلاغی اشعارش، استفاده از کمگرفت با بسامد بالاست که تاکنون از دید حافظپژوهان و حافظشناسان پنهان مانده است. کمگرفت، ابزاری بلاغی و ادبی است که نقطۀ مقابل اغراق بهشمار میرود و مطلبی، کسی یا چیزی را ضعیفتر، فروتر یا کمتر از حد خود نشاندادن یا بیانکردن است. در پژوهش حاضر، ابتدا با تکیه بر نظر اُدبا و صاحبنظران تعریف جامع و کاملی از کمگرفت ارائه، سپس روشهای ایجاد مفهوم کمگرفت و اغراض آن در اشعار حافظ به روش مطالعۀ کتابخانه-ای بررسی و تحلیل شده است. برایند پژوهش نشان میدهد که حافظ با تکیه بر گستردگی قلمرو دانش زبانی و بلاغی خود با استفاده از واژههایی مانند کم و کمتر، ترسم، گویی یا گوییا، مگر، بهتر، اندکی و... توانسته مفهوم کمگرفت را در کلام خود ایجاد کند. کمگرفت در شعر او کارکردهای معنایی و زیباییشناختی نیز دارد که از میان کارکردهای معنایی میتوان به تواضع و کمگرفت خویش، اعتراض توأم با احتیاط، احترام، پند و اندرز و از میان کارکردهای زیباییشناختی به تناسبات لفظی اشاره کرد.
محمدنبی خیرآبادی؛ ابوالقاسم رحیمی؛ عباس محمدیان؛ حسن دلبری
چکیده
برای شناخت جایگاه یک متن، عنوان به منزلۀ دروازۀ ورود به متن است. رابطه عنوان (دال) و متن (مدلول) معمولاً دلالتی دوسویه است؛ زیرا عنوان به شکل طبیعی باید معرف متن باشد و متن نیز در در راستای عنوان و شرح آن شکل گرفته باشد اما گاه به دلیل دخالت عوامل فرامتنی در نامگذاریها، عناوین آن رسایی و دلالت دقیق بر محتوا را ندارند؛ به همین جهت شناخت ...
بیشتر
برای شناخت جایگاه یک متن، عنوان به منزلۀ دروازۀ ورود به متن است. رابطه عنوان (دال) و متن (مدلول) معمولاً دلالتی دوسویه است؛ زیرا عنوان به شکل طبیعی باید معرف متن باشد و متن نیز در در راستای عنوان و شرح آن شکل گرفته باشد اما گاه به دلیل دخالت عوامل فرامتنی در نامگذاریها، عناوین آن رسایی و دلالت دقیق بر محتوا را ندارند؛ به همین جهت شناخت اصول و الگوی حاکم بر این دلالتها در عناوینی که با استفاده از فنون ادبی شکل گرفتهاند، یکی از اهداف این پژوهش است. در این مقاله به بررسی و تحلیل فنون و صنایع ادبی بهکار رفته در نامگذاری کتابهای نظم و نثر کهن فارسی پرداخته می-شود. و مشخص میگردد در موارد زیادی کاربست جنبۀ زیباییشناسی و بلاغی عنوان، یکی از دغدغههای اصلی صاحبان آثار بوده است و این امر با انگیزههای مختلف و اَشکال متفاوت در عنوان بازتاب داشته است. در این مقاله با انتخاب نمونههایی از صنایع ادبی بهکاررفته در عنوانها، با نگاه انتقادی به ارزشگذاری آنها میپردازیم تا از این رهگذر به لایههای بلاغی پنهان در برخی عناوین پیببریم. همچنین به آسیبهای ناشی از توجۀ صرف به کاربرد بلاغت در عنوان بدون توجه به جنبههای دلالت و ارتباط عنوان با متن، اشاره میکنیم و این که بلاغت را در خدمت عنوان قرارگرفتهاست و یا عنوان در خدمت بلاغت بوده است؛ از نظر بهکارگیری جنبههای بلاغی در عنوان به ارتباط نوع متن و گونۀ بلاغت بهکاررفته در عنوان و الگوهای بلاغی پُربسامد در نامگذاری هر یک از این آثار پرداختهایم.
ربابه رمضانی؛ رضا ناظمیان
چکیده
استعاره ی مفهومی و تصویرسازی در شعر غادة السمان بر اساس نظریه لیکاف و جانسونچکیده:زبانشناسان شناختی برداشت تازهای از استعاره را ارائه کردهاند که با مفهوم سنتی آن متفاوت است. این برداشت از استعاره را نخستین بار، لیکاف و جانسون معرفی کردند. در این برداشت تازه، استعاره دیگر واحدی برحسب مشابهت با واحدی دیگر جایگزین نمیشود بلکه، ...
بیشتر
استعاره ی مفهومی و تصویرسازی در شعر غادة السمان بر اساس نظریه لیکاف و جانسونچکیده:زبانشناسان شناختی برداشت تازهای از استعاره را ارائه کردهاند که با مفهوم سنتی آن متفاوت است. این برداشت از استعاره را نخستین بار، لیکاف و جانسون معرفی کردند. در این برداشت تازه، استعاره دیگر واحدی برحسب مشابهت با واحدی دیگر جایگزین نمیشود بلکه، نوعی ساخت اسنادی است و قبلا بر اساس تجربه حسی در ذهن ثبت شده است. برای مثال، استعاره زبانی «عاشق، کولهباری از رنج بر دوش دارد» بازنمود یک استعاره مفهومی ثبت شده در ذهن مان است که: «عشق، سفر است». استعارههای مفهومی به سه دسته: جهتی، هستی شناختی، ساختاری تقسیم میشوند. این مقاله بر آن است تا استعاره مفهومی را تشریح کرده و چگونگی ورود آن به زبان شعر نو را بر اساس نمونههای متعددی تحلیل کند و آنگاه به تحلیل و تطبیق استعارههای مفهومی در نمونههایی از اشعار خانم غادة السمّان شاعر پرآوازه سوری بپردازد. در این میان، ارزش تصویری اشعار غادة السمان و هنجارگریزی در شعر وی نیز به روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی میشود. مهمترین دستاورد این مقاله را میتوان اثبات حضور پررنگ استعارههای مفهومی در شعر غادة السمان و تحلیل تصویرشناسانه این اشعار و تاثیر محیط زیست عربی شاعر، بر شعر وی دانست و این که صحرا به عنوان تصویر مرکزی و محوری شعر وی محسوب میشود.
معصومه صادقی
چکیده
ادبیات در طی قرون جایگاهی برای پردازش خیال شاعرانه و عواطف آمیخته با طبیعت و اشیاء بوده که نیل به این امر نیازمند ابزارهای بلاغی شبیهآفرین همچون جانبخشی یا تشخیص بوده است. در این نوع ادبی شاعر از رهگذر نیروی تخیل به پدیدههای طبیعی و اشیاء مینگرد. در میان شاعران ادب فارسی هاتفی خبوشانی، مثنویسرای قرن نهم هجری با به کارگیری تشخیص ...
بیشتر
ادبیات در طی قرون جایگاهی برای پردازش خیال شاعرانه و عواطف آمیخته با طبیعت و اشیاء بوده که نیل به این امر نیازمند ابزارهای بلاغی شبیهآفرین همچون جانبخشی یا تشخیص بوده است. در این نوع ادبی شاعر از رهگذر نیروی تخیل به پدیدههای طبیعی و اشیاء مینگرد. در میان شاعران ادب فارسی هاتفی خبوشانی، مثنویسرای قرن نهم هجری با به کارگیری تشخیص به تصویرسازی در کلام خود پرداخته است. او در کاربرد تشخیص از تکنیک دگرسازی و استحالۀ معنایی بهره برده و با این روش درک درونگرایانۀ خود از مفاهیم و معانی را محسوستر در اختیار مخاطبش قرار داده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی منظومۀ «شیرین و خسرو» هاتفی از منظر تکنیکهای دگرسازی معنایی در کاربرد تشخیص، بررسی شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در اشعار هاتفی سه نوع دگرسازی و استحالۀ معنایی: توصیفی- تشبیهی، تقلیدی- تکراری و تعبیری- تفسیری به کار رفته است که در این میان دگرسازیهای تقلیدی- تکراری، سطح وسیعتری از تشخیصهای موجود در این منظومه را پوشش داده و زیبایی ادبی ایجاد کرده است.
عسگر صلاحی؛ ندا نبی زاده اردبیلی
چکیده
یکی از مباحث ادبی که ظهور و رشد علوم جدید مسیر بررسی آن را دگرگون ساخت، استعاره بود. این عنصر ادبی که سالیان متمادی به عنوان ابزاری صرفا تزئینی و متعلق به زبان شاعرانه تلقی میشد، با ظهور زبانشناسی شناختی اساس تفکر و وسیله درک مفاهیم انتزاعی معرفی شد. با این توضیح که ذهن بشر، مفاهیم غیرمادی را در قالب امور محسوس و با بهرهگیری از ...
بیشتر
یکی از مباحث ادبی که ظهور و رشد علوم جدید مسیر بررسی آن را دگرگون ساخت، استعاره بود. این عنصر ادبی که سالیان متمادی به عنوان ابزاری صرفا تزئینی و متعلق به زبان شاعرانه تلقی میشد، با ظهور زبانشناسی شناختی اساس تفکر و وسیله درک مفاهیم انتزاعی معرفی شد. با این توضیح که ذهن بشر، مفاهیم غیرمادی را در قالب امور محسوس و با بهرهگیری از استعاره درک میکند و چون ذهن، امور فرامادی را در قالب مادیات مورد تجربه خود بازآفرینی میکند، از این رو استعارههای کاربردی افراد به آشکارسازی شالودههای ذهنی آنها کمک میکند. بر اساس این گفتهها، کوشیدهایم مفهومسازی صفات را در آثار کودکانه بررسی کنیم تا فضای ذهنی غالب در تولید آنها را نشان دهیم. پس اشعار شاهد را انتخاب و با روشی تحلیلی و توصیفی کلاناستعارههایی که در مفهومسازی صفات این اشعار دخیلند بررسی کردهایم. نتایج نشان میدهد شاعر در مفهوم-سازی صفات به 3 کلان استعاره: درک ما از پدیدهها، دارای مزه است؛ دل امری موجود است و محبت آتش است، نظر داشته است. از میان انواع استعاره مفهومی، تنها استعاره هستیشناختی مد نظر شاعر بوده و در انتخاب حوزه مبدا اغلب از ملموسات دو حوزه لامسه و چشایی در مفهومسازیهای خود بهره گرفته است.
عبدالمطلب عبداله
چکیده
نماد گرایی یکی از روشهای بیان دیدگاههای شاعران عصر پهلوی در اعتراض به فضای استبداد و اختناق است. شعر و ادب فارسی در عصر مشروطه توانست ضمن بهرهگیری از فضای بدست آمده با مسائل سیاسی و اجتماعی پیوند پیدا کند و در قالب شعر مسائل را بیان نماید اما این فضا دوام چندانی نداشت و با عصر پهلوی و شروع دوران استبداد، شعر و ادب فارسی برای بیان ...
بیشتر
نماد گرایی یکی از روشهای بیان دیدگاههای شاعران عصر پهلوی در اعتراض به فضای استبداد و اختناق است. شعر و ادب فارسی در عصر مشروطه توانست ضمن بهرهگیری از فضای بدست آمده با مسائل سیاسی و اجتماعی پیوند پیدا کند و در قالب شعر مسائل را بیان نماید اما این فضا دوام چندانی نداشت و با عصر پهلوی و شروع دوران استبداد، شعر و ادب فارسی برای بیان دیدگاه سیاسی ، اجتماعی و اعتراضی خود به نمادگرایی روی آورد. اگرچه شعر و ادبیات همیشه با نمادگرایی همراه بوده اما در این دوران شاعرانی چون نیما ، شاملو ، ابتهاج ، اخوان ثالث و ... هرچند خود شخصیتی سیاسی نداشتند با این حال توانستند در قالب شعر نو با بهره گیری از نمادهایی چون «تاریکی، سیاهی، سرما و زمستان و...» واقعیتهای عصر خویش را بیان کنند. بن مایه های این نوع شعر، نشأت گرفته از مسائلی است که ارتباط مستقیمی با سیاست دارند، اما خود شعر،ارتباط چندانی با سیاست ندارد. این شعر، نقد و اعتراض به وضع موجود پیش از انقلاب اسلامی است و برای تغییر اوضاع و احوال سیاسی اجتماعی میکوشد ومردم را برای مقابله با حکومت پهلوی تهییج مینماید. شعری معترض است که آن دوره را به شدت نا مساعد میداند وآینده در آن مفهوم ویژهای دارد.
زهرا کریم زاده؛ فخری صائبی خوشنویس
چکیده
با توجه به تعدد گروه های عربی در دانشگاه های ایران، معدود بودن کتب بلاغی رایج در حوزه و دانشگاه و گستردگی تدریس برخی از این کتاب ها علی رغم کاستی هایشان، ، یافتن منابع معتبر جدید و حتی الامکان شیعی، ضروری به نظر می رسد. در این راستا پژوهش حاضر به معرفی و بررسی کتاب بلاغی «البرهان فی وجوه البیان» اثر اسحاق بن وهب کاتب پرداخته و تا ...
بیشتر
با توجه به تعدد گروه های عربی در دانشگاه های ایران، معدود بودن کتب بلاغی رایج در حوزه و دانشگاه و گستردگی تدریس برخی از این کتاب ها علی رغم کاستی هایشان، ، یافتن منابع معتبر جدید و حتی الامکان شیعی، ضروری به نظر می رسد. در این راستا پژوهش حاضر به معرفی و بررسی کتاب بلاغی «البرهان فی وجوه البیان» اثر اسحاق بن وهب کاتب پرداخته و تا حدودی آن را با کتب بلاغی معاصر خودش و کتب رایج کنونی، بویژه کتاب "جواهر البلاغه" سید احمد هاشمی مقایسه می کند و ارزش این کتاب شیعی مهجور را یادآوری می نماید. در مورد اثر مذکور پژوهش چندانی انجام نشده است. این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه ای، به روش تطبیقی انجام گرفته است و به ذکر مزایای این کتاب، روش منحصر به فرد مولف و برخی کاستی های آن پرداخته است.کلید واژهها: علوم بلاغی، اسحاق بن وهب کاتب، البرهان فی وجوه البیان، سید احمد هاشمی، جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع
غلامرضا کریمی فرد
چکیده
ملمّع دراصطلاح ادب، ازفنون و ابداعات شعر فارسی وعبارت از این است که شاعر شعر خود را بطورتلفیقی، به دو زبان (ملمّع دراصطلاح ادب، از فنون و ابداعات شعر فارسی وعبارت از این است که شاعر شعر خود را بطورتلفیقی، به دو زبان (غالباً فارسی وعربی) بسراید. نخستین شعرملمّع را ابوالحسن شهید بن حسین بلخی حکیم وشاعرمعاصر با رودکی (متوفای 329)سروده است. ...
بیشتر
ملمّع دراصطلاح ادب، ازفنون و ابداعات شعر فارسی وعبارت از این است که شاعر شعر خود را بطورتلفیقی، به دو زبان (ملمّع دراصطلاح ادب، از فنون و ابداعات شعر فارسی وعبارت از این است که شاعر شعر خود را بطورتلفیقی، به دو زبان (غالباً فارسی وعربی) بسراید. نخستین شعرملمّع را ابوالحسن شهید بن حسین بلخی حکیم وشاعرمعاصر با رودکی (متوفای 329)سروده است. در دوره های بعد مولوی، سعدی، حافظ، خواجویکرمانی وفخرالدین عراقی از کسانی هستند که دستی در شعر ملمّع داشته اند. ما درپژوهش حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام میشود، درپی پاسخ به این پرسش هستیم که: صوَر بلاغی درملمّعات حافظ درچه سطحی از ارزش بلاغی است ؟ دراین پژوهش، پس از بررسی شعرهای عربی حافظ، مشخص شد که عناصربلاغی آنها، درعین حال که قابل مقایسه با شاعران نکته پرداز عرب نیست، خالی ازظرافت ها ودقایق رندانة زبانی هم نیست. ریختن الفاظ عربی درقالب ساختار ذهنی و زبانی فارسی درکنار آرایه های متعدد ادبی، عربیات حافظ را در ترازوی بلاغت سنگین میکند تا آنجا که میتوان پاره ای از شعرهای عربی او را مانند شعر فارسیش زبانزد و درمواقع مختلف استفاده کرد.