بلاغت فارسی
علیرضا نبی لو؛ مهدیه قاسمی
چکیده
در این مقاله، تشبیهات مخزنالاسرار و مظهرالاسرار از نظر موضوعی، ارکان، ساختمان و شکل، بررسی و دستهبندی گردیده و پس از مقایسة تطبیقی تشبیهات دو شاعر، تحلیلی آماری از آنها ارائه شده است. یکی از اهداف این نگرش تحلیلی _ تطبیقی، بررسی آماری تشبیهات دو اثر و مشخص نمودن میزان ابتکار و تقلید گویندگان آنها است. از رهرو این بررسی و تطبیق دریافتیم، ...
بیشتر
در این مقاله، تشبیهات مخزنالاسرار و مظهرالاسرار از نظر موضوعی، ارکان، ساختمان و شکل، بررسی و دستهبندی گردیده و پس از مقایسة تطبیقی تشبیهات دو شاعر، تحلیلی آماری از آنها ارائه شده است. یکی از اهداف این نگرش تحلیلی _ تطبیقی، بررسی آماری تشبیهات دو اثر و مشخص نمودن میزان ابتکار و تقلید گویندگان آنها است. از رهرو این بررسی و تطبیق دریافتیم، مخزن الاسرار با2254بیت،631 تشبیه و مظهرالاسرار با2990بیت،680 تشبیه دارد که نشاندهندۀ تراکم تشبیهات نظامی، تصویرگری و تشبیه سازتر بودن وی نسبت به عبدیبیگ است. در بحث از موضوعات، نگاهی گسترده از سوی دو شاعر وجود دارد؛ در میان موضوعات مشبّه، اوصاف انسانی و مفاهیم مجرد بیشترین نمود را دارد و در مشبّهبه بسامد استفاده از اشیا بیشتر است. از نکات مهم دیگر، زاویۀ تشبیه، نو و کهنگی آنها است؛ هر دو شاعر برای رهایی از تکرار و کلیشه، در مواردی از تشبیهات، یکی از طرفین تشبیه را با استعاره یا یک ترکیب تشبیهی میآورند و تشبیهی خیالانگیز میآفرینند. از مجموع 631 تشبیه در مخزنالاسرار، 56 مورد و از مجموع 680 تشبیه مظهرالاسرار، 35 مورد نو و بدیع هستند. به عبارت دیگر، زاویۀ تشبیه در اشعار نظامی نسبت به اشعار عبدیبیگ بازتر است. از نظر ساختار شکلی، اگرچه دو شاعر از انواع مختلف تشبیه در شعر خود سود جستهاند؛ ولی غالب تشبیهات در این دو اثر از نوع بلیغ و مفروق است. همچنین گرایش دو شاعر به تشبیهات حسی به حسی و عقلی به حسی، تشبیهات گسترده و مفرد بیشتر است.
بلاغت فارسی
لیلا نوروزپور
چکیده
یدالله رؤیایی در آثار نظری خود با دیدی انتقادی به تصویر در شعر سنتی مینگرد. از نظر او تصویر در شعر کلاسیک ایستا و راکد است و در مقابل تصویر حجم پویا و سیال. این مقاله ضمن نقد دیدگاههای گاه ناهمگون او در تصویر، مثالهایی که در آثار نظری او ذکر شده، مورد تحلیل قرار میدهد. همچنین با بررسی نمونههای مورد ادعای رؤیایی از تصویر حجم در ...
بیشتر
یدالله رؤیایی در آثار نظری خود با دیدی انتقادی به تصویر در شعر سنتی مینگرد. از نظر او تصویر در شعر کلاسیک ایستا و راکد است و در مقابل تصویر حجم پویا و سیال. این مقاله ضمن نقد دیدگاههای گاه ناهمگون او در تصویر، مثالهایی که در آثار نظری او ذکر شده، مورد تحلیل قرار میدهد. همچنین با بررسی نمونههای مورد ادعای رؤیایی از تصویر حجم در شعر کلاسیک، نشان میدهد که آن تصاویر با زبان بلاغت کلاسیک قابل توضیح است و ابهام تصویر در بافت و با سنت ادبی رفع میشود، ازاینرو با نمونههای معاصر خود تمایز دارد. مدعای مقاله آن است که برای درک دقیق تصویر حجمی باید از بیانیه حجم فراتر رفت و تنها به تحلیل مجموعه اشعار رؤیایی پرداخت. در این پژوهش با روش استقرایی و مبتنی بر توصیف و تحلیل، تصاویر مجموعه لبریختهها از نظر بیان ارتباط بین واقعیت و مظاهر واقعیت و فاصله یا اسپاسمان تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد انواعی از جمله تصویر با ساخت کلاسیک، تصویر از طریق فضاسازی، تصویر خوشهای، تصویر اسطورهگرا و تصویر نمادگرا در اشعار او به کار رفته است. ناگفتههای تصویر، معانی ثانویه کلمات مرتبط با تصویر و نیز گستردگی تصویر در سطح فرم از عوامل پیچیدگی تصویر حجم است. اگر حجم صرفاً به معنای عدم همجواری باشد، تصاویر حجم بسیار است اما اگر ملاک بیان علت غایی باشد، بسیار کم. تصویر حجم، نسبی است یعنی ارتباط غیرمستقیم یا فاصله بین اجزای تصویر ذومراتب است.
بلاغت فارسی
احمد جعفری؛ عباسعلی وفایی
چکیده
در دیوان خاقانی، شاعر تصویرگر قرن ششم، بخش زیادی از تصاویر صرفاً با بهره گیری از یک واژۀ خاص ساخته شده اند؛ به این معنی که خاقانی می تواند به یک واژۀ ساده، کارکردی هنری بدهد. واژۀ گنج که جایگاه ویژهای در علوم غریبه و طلسمات و دفینه ها دارد یکی از همین واژه هاست. در تقسیم بندی ششگانۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، نقد بلاغی با ...
بیشتر
در دیوان خاقانی، شاعر تصویرگر قرن ششم، بخش زیادی از تصاویر صرفاً با بهره گیری از یک واژۀ خاص ساخته شده اند؛ به این معنی که خاقانی می تواند به یک واژۀ ساده، کارکردی هنری بدهد. واژۀ گنج که جایگاه ویژهای در علوم غریبه و طلسمات و دفینه ها دارد یکی از همین واژه هاست. در تقسیم بندی ششگانۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، نقد بلاغی با استفاده از شش بن مایه به تحلیل فلسفۀ شکل گیری تصاویر بلاغی می پردازد که عبارتند از: صنایع موسیقی ساز و معناآفرینی، مخاطب فریبی، به گزینی واژگانی و گستردگی معنایی، هنجارشکنی، پیوند با سنت و پیشینۀ فرهنگی و دینی و مباحث بیانی. به کارگیری روش های تحلیلی در نقد بلاغی براساس تصویرهای جزئی می تواند ضمن آشکارکردن نقاط مبهم تصاویر بلاغی ادبیات سنتی فارسی به توسیع فنون بلاغی در ادبیات بیانجامد.بررسی تصاویر بلاغی برساختۀ واژۀ گنج در شعر خاقانی مبتنی بر دسته بندی ششگانۀ شفیعی کدکنی نشان می دهد که تسلط شاعر بر پیشینه تاریخی و فرهنگی موجب این شده است که واژۀ گنج از یک واژۀ سادۀ سه حرفی به یک مؤلفۀ بلاغی با کارکرد هنری تبدیل شود. کلید واژه ها: نقد بلاغی، شفیعی کدکنی، گنج و علوم غریبه، تصویرگری های بلاغی خاقانی، دسته بندی ششگانۀ مبانی آرایه های ادبی.
بلاغت فارسی
حسن شامیان؛ سمانه جعفری؛ محمد عالی زاده مرشت
چکیده
اشعار خاقانی به سبب اشتمال بر اصطلاحات علوم مختلف، تلمیحات، استعارات و کنایات متعدد، غریب و گاه چند لایه، دشوار و دیریاب است و در اغلب موارد نیاز است که خواننده برای دریافت معنا و ظرایف بلاغی شعر، بر موارد مذکور احاطه داشته باشد. گوهرشناسی و طب از جمله علومی است که وی در خلق بسیاری از مضامین شعری ...
بیشتر
اشعار خاقانی به سبب اشتمال بر اصطلاحات علوم مختلف، تلمیحات، استعارات و کنایات متعدد، غریب و گاه چند لایه، دشوار و دیریاب است و در اغلب موارد نیاز است که خواننده برای دریافت معنا و ظرایف بلاغی شعر، بر موارد مذکور احاطه داشته باشد. گوهرشناسی و طب از جمله علومی است که وی در خلق بسیاری از مضامین شعری خود بدان نظر داشته است. از این رو پژوهش حاضر با توجه به نقش پررنگ گوهرها و خواص آنها در ایجاد صور خیال و آرایش کلام خاقانی به روش تحلیل محتوای کمی و کیفی به بررسی کارکرد بیانی و بدیعی این سنگهای گرانبها در اشعار این شاعر پرداخته است. در بررسی کمی، ضمن طبقهبندی و ارائة تشبیهات و استعارات طرح شده حول گوهرهای پربسامد، مشخص شد که سنگهای سرخ و به طور خاص، لعل، پرتکرارترین سنگها در شعر خاقانی است و به سبب قابلیت در تصویرسازی از لب معشوق و می در غنا و نیز اشک و خون در رثا و البته کوتاهی واژه، بیشترین تشبیهات و استعارات را دارد. در بخش کیفی نیز ساخت تشبیهات و استعارات چند لایه با وجه شبه رنگ و سایر خواص گوهرشناختی و طبی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به خلق آرایههای هنرمندانهای چون جناس مرکب، ایهام تبادر و انواع مختلفی از تلمیح با استفاده از نام جواهرات اشاره شد.
بلاغت فارسی
فاطمه جباری قره باغ؛ نجمه دری؛ سعید بزرگ بیگدلی
چکیده
یکی از مهمترین عناصر هویت هر جامعهای، فرهنگ و ادبیّات عامّه است. توسعة فناوری و ایجاد دهکدۀ جهانی، در کنار منافع فراوان، باعث آسیبهایی نیز شده است. از جمله آنها کم رنگ شدن ادبیّات عامّه و فرهنگ بومی مناطق و احتمال از بین رفتن آنها است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل وضع موجود کاربرد ادبیّات عامّه در زندگی مردم ایران و ...
بیشتر
یکی از مهمترین عناصر هویت هر جامعهای، فرهنگ و ادبیّات عامّه است. توسعة فناوری و ایجاد دهکدۀ جهانی، در کنار منافع فراوان، باعث آسیبهایی نیز شده است. از جمله آنها کم رنگ شدن ادبیّات عامّه و فرهنگ بومی مناطق و احتمال از بین رفتن آنها است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل وضع موجود کاربرد ادبیّات عامّه در زندگی مردم ایران و واکاوی علل به حاشیه رفتن آن در دورة معاصر است. در این پژوهش با استفاده از نظریة دادهبنیاد و از طریق مصاحبه، مقولههای مرتبط با کاربردی کردن و نقد بلاغی ادبیّات عامّه استخراج وتحلیل گردید. در نتیجة آن، 129 کد اولیه و 18 مقوله ظهور یافت. این مقولهها در چارچوب کدگذاری محوری استراوس و کوربین ارائه گردید. پدیدة محوری، به دلیل دغدغة مصاحبهشوندگان و تکرار آن، «عدم کاربرد ادبیّات عامّه در زندگی مردم» تعیین شد. از جمله علل کمرنگ شدن حضور ادبیّات در جامعه «غلبة جنبه منفی تکنولوژی»، «عدم احساس نیاز در جامعه»، «ضعف نظام آموزشی»، «عدم مخاطبشناسی» و «تعدد و ضعف نهادهای تصمیمگیر در حوزة فرهنگ» بود. راهبردهایی که در این باره اتخاذ شده بودند؛ گاهی مانند «نهادسازی» و «فرهنگسازی» نتیجه مثبت داشته و گاهی مانند «حذف ادبیّات از کنکور» تآثیر منفی بر آن گذاشتهاند. «فرهنگ منفعل رسانههای جمعی» و «عدم همکاری بین بخشهای گوناگون» از جمله عوامل مداخلهگری بودند که راهبردها را تحت تأثیر قرار دادهبودند. زمینة پژوهش نیز عبارت است از: «شرایط اقتصادی»، «شرایط فرهنگی»، «ضعف قوانین» در این حوزه و «اهمیت ذهنی پایین ادبیّات در جامعه».
بلاغت فارسی
شمس اله شمس؛ مسعود سپهوندی
چکیده
با پیشرفتهای زبانشناسی و نقد ادبی زبان، امروزه آگاهانهتر میتوان به تحلیل و بررسی آثار، بویژه آثار ماندگار ادبی پرداخت تا بدین وسیله به راز جاودانگی این آفریدههای غنی پی برد. ﻧﻘﺪ ﺑﻼﻏﻲ از ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻘﺪﻫﺎی ﺗﭙﻨﺪه و ﭘﻮﻳﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ درابیات ﻓﺎرﺳﻲ وﺟﻮد دارد و در ﺳﺎﻳﺔ اﻳﻦ اﺑﺰار ﻣﻬﻢ، ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺮ ﻣﺒﺎﺣﺚ و ﻧﻬﻔﺘﻪﻫﺎی ...
بیشتر
با پیشرفتهای زبانشناسی و نقد ادبی زبان، امروزه آگاهانهتر میتوان به تحلیل و بررسی آثار، بویژه آثار ماندگار ادبی پرداخت تا بدین وسیله به راز جاودانگی این آفریدههای غنی پی برد. ﻧﻘﺪ ﺑﻼﻏﻲ از ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻘﺪﻫﺎی ﺗﭙﻨﺪه و ﭘﻮﻳﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ درابیات ﻓﺎرﺳﻲ وﺟﻮد دارد و در ﺳﺎﻳﺔ اﻳﻦ اﺑﺰار ﻣﻬﻢ، ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺮ ﻣﺒﺎﺣﺚ و ﻧﻬﻔﺘﻪﻫﺎی دروﻧﻲِ تفکر ﺷﺎﻋﺮ و ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ره ﻳﺎﻓﺖ. بررسی ادبیت هر متن و ﺷﻨﺎﺧﺖ آن ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﺑﻼﻏﺖ ﺷﻌﺮی ﻧﻤﺎﻳﺎن ﻣﻲﮔﺮدد و ﺑﺎ ﻛﻤﻚ ﻫﻤﻴﻦ ﻧﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻴﻦ اﺛﺮی ﺑﺎ اﺛﺮ دﻳﮕﺮ ﺗﻤﻴﺰ ﻧﻬﺎد. بررسی اغراض ثانوی جملات، خصوصاً جملات انشایی، از مباحث مهم علم معانی است. در این میان، استفهام بلاغی از تأثیرگذارترین انواع این ترفند هنری به شمار میرود. در واقع، استفهامهای بلاغی و اغراض ثانوی آنها به عنوان شگرد و شیوهای هنری شایسته بررسی و درخور تحقیق هستند.در این پژوهش باروش تحلیلی ،توصیفی ،ابتدا به بررسی ساختار جملات پرسشی در هجویات سه شاعر مورد نظر دورۀ مشروطه و سپس به بسامد ادوات پرسشی در اشعار ایشان پرداختهایم و در پایان به کارکرد معانی ثانوی جملات پرسشی و دستهبندی آنها با کمک جدول، بسامد هر ادات پرسش و کارکرد بلاغی را در اشعار سه شاعر مزبور نشان دادهایم. مساله ی اصلی این پژوهش کشف ر موز پنهانی بلاغی در جملات استفهامی هجویات عصر مشروطه است. نتایج تحقیق نشان میدهد افزونی کارکرد بلاغی تمسخر، توبیخ و تحقیر در هجویات عصر مشروطه نشاندهندۀ نوعی تسویهحساب شخصی با مخاطب است که همسو با ویژگی ذاتی هجو است.