محمد رضا احمدخانی؛ حوریه شقاقی
چکیده
بر اساس دیدگاه شناختی تصورات ذهنی مبنای شکل دهندهی تصورات استعاری هستند و تفکرات، تجارب و فرهنگ هر ملت خاص همان ملت است و در زبان آنها بازتاب مییابد. هدغف مقاله حاضر بررسی تطبیقی استعارههای مفهومی در زبانهای فارسی و ترکی آذری است و بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی بر شکل گیری استعارهها دراشعار یک شاعر دوزبانه مانند ...
بیشتر
بر اساس دیدگاه شناختی تصورات ذهنی مبنای شکل دهندهی تصورات استعاری هستند و تفکرات، تجارب و فرهنگ هر ملت خاص همان ملت است و در زبان آنها بازتاب مییابد. هدغف مقاله حاضر بررسی تطبیقی استعارههای مفهومی در زبانهای فارسی و ترکی آذری است و بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی بر شکل گیری استعارهها دراشعار یک شاعر دوزبانه مانند شهریار دخیل هستند و آیا این استعاره ها می توانند جهان بینی شاعر را منعکس کند. چارچوب نظری این پژوهش طبقهبندی لیکاف و جانسون (1980و1993) از استعارههای مفهومی و نیز زولتان کووچش (2005و2010 ) در تقسیم بندی استعاره ها به جهانی و متغییر وابسته به بافت و فرهنگ است. استعاره ها در 5 گروه طبیعت، عشق و هجران، مذهبی و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و نژادی قرار گرفتند. نتایج آماری نشان داد که در قلمرو این دو زبان حوزههای استعاری «طبیعت»، «مذهبی و اعتقادی» جهانی هستند ولی حوزههای استعاری «عشق و هجران»، «سیاسی و اجتماعی» و «نژادی» وابسته به زبان هستند، و این ادعا که تصورات استعاری نه تنها مقولههایی زبانی هستند، بلکه اساس تفکر و رفتار آدمی را نیز شکل میدهند، تایید شد. در نتیجه بخشی از استعارهها در تطابق با مبانی همگانی شکل میگیرند و بخش دیگری از آنها تحت تأثیر مبانی فرهنگی، اجتماعی به وجود میآیند. یعنی ماهیت الگو برداریهای استعاری و حتی ترجیح کاربرد یک استعاره مفهومی بر دیگری تحت تأثیر باورهای فرهنگی افراد در کنار مبانی جهانی استعارهها میباشد و تأثیر پذیری ساخت استعاری از فرهنگ و محیط تأیید میشود.
حافظ حاتمی
چکیده
صنعت ادبی تشخیص (شخصیتبخشی) یکی از صُوَر خیالی است که دامنة مبحث و مصادیق آن در منابع مختلف بسیار گسترده، درهم و تا اندازهای مبهم و مشکلآفرین است. این عنصر زیباییبخشِ سخن، در مطالعه و بررسیهای متقدّمان ادب فارسی و عربی، اغلب ذیل مبحث اسناد مجازی و استعارة مکنیه و تخییلیه گنجاندهشدهاست. در پژوهشهای معاصر نیز گسترة بحث ...
بیشتر
صنعت ادبی تشخیص (شخصیتبخشی) یکی از صُوَر خیالی است که دامنة مبحث و مصادیق آن در منابع مختلف بسیار گسترده، درهم و تا اندازهای مبهم و مشکلآفرین است. این عنصر زیباییبخشِ سخن، در مطالعه و بررسیهای متقدّمان ادب فارسی و عربی، اغلب ذیل مبحث اسناد مجازی و استعارة مکنیه و تخییلیه گنجاندهشدهاست. در پژوهشهای معاصر نیز گسترة بحث آن با حفظ موقعیت پیشین، تا حدودی با اصطلاحات تازهتری چون استعارة کنایی و جاندارانگاری پیوند و درهم تنیدگی دارد. این پژوهش که به شیوة جمعآوری، اسنادی، توصیفی و تحلیل محتوا ارائه میشود، بر آن است که با بررسی دقیق علمی، پیوند دیرباز صنعت تشخیص با دیگر فنون ادبی، ساختار و جایگاه مستقل آن را با بیان نمونههایی از متون متفاوت ادبیات سنتی و معاصر نشان دهد. موضوعی که سرانجام منتج به این نکات میشود که: هر چند در آثار بلاغت فارسی تا حدود پنجاه سال اخیر نامی از تشخیص نیامده، امّا این صنعت از المفتاح سکّاکی خوارزمی و شروح آن گرفته تا آثار عبدالقاهر جرجانی و امثال آن تا ادبیات معاصر حضوری پر رنگ داشتهاست و با تعابیر گوناگون مؤلّفهها و مصادیق آن مورد توجّه و البتّه اغلب با خلط مبحث، ابهام و خدشه همراه بودهاست.
حسنعلی دانشور؛ سپیده سپهری؛ علی عین علی لو
چکیده
چکیده سوررئالیسم، مکتبی است که در فرانسه و قرن بیستم پدید آمده است. هرچند این مکتب در اروپا مطرح شد، بارقههایی از اندیشة این مکتب را میتوان در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیز جست و جو و بازیابی کرد. گاه بین مؤلّفههای سوررئال این آثار و سوررئال غرب، تشابههای عمیقی دیده میشود که حکایت از اصالت این مکتب در آثار ایرانی از گذشته ...
بیشتر
چکیده سوررئالیسم، مکتبی است که در فرانسه و قرن بیستم پدید آمده است. هرچند این مکتب در اروپا مطرح شد، بارقههایی از اندیشة این مکتب را میتوان در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیز جست و جو و بازیابی کرد. گاه بین مؤلّفههای سوررئال این آثار و سوررئال غرب، تشابههای عمیقی دیده میشود که حکایت از اصالت این مکتب در آثار ایرانی از گذشته تا کنون دارد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی ، به کنکاش در اشعار نادرپور پرداخته و جلوههای سوررئالیستی آن را با مؤلّفههای غربی تطبیق داده است. نتیجة بدست آمده، نشان میدهد، هرچند نادرپور شاعر سوررئالیست نیست، امّا مؤلّفههای سوررئالیستی در اشعار او نمود پررنگی دارد. عدم هراس از مرگ، ایجاد تصاویر نامفهوم و عجیب، بکارگیری تصاویر سوررئال و بسامد فراوان حسّ-آمیزی و تشخیص نمونههایی از عناصر سوررئالیستی در شعر نادرپور است که قابل تطبیق با مؤلّفههای غربی سوررئالیستی است. کلیدواژه: مکتبهای ادبی، سوررئالیسم، سوررئالیسم غربی، شعر معاصر، نادر نادرپور
هاله رعایی؛ محمّدصادق بصیری؛ عنایت الله شریف پور
چکیده
عروض و قافیه یکی از علوم بلاغی به شمار می رود. در کنار موسیقی وزن، قافیه نیز بخشی از موسیقی در شعر فارسی و عربی است. به گفتۀ محقّقان اگرچه ایرانیان پیش از اسلام نیز شعر می سرودند، امّا قوانینی برای آن تدوین نکرده بودند. از این رو پس از اسلام، علم عروض و قافیۀ فارسی بر مبنای اصول این علم در زبان عربی پایه گذاری شد. بنابراین برای درک هر چه ...
بیشتر
عروض و قافیه یکی از علوم بلاغی به شمار می رود. در کنار موسیقی وزن، قافیه نیز بخشی از موسیقی در شعر فارسی و عربی است. به گفتۀ محقّقان اگرچه ایرانیان پیش از اسلام نیز شعر می سرودند، امّا قوانینی برای آن تدوین نکرده بودند. از این رو پس از اسلام، علم عروض و قافیۀ فارسی بر مبنای اصول این علم در زبان عربی پایه گذاری شد. بنابراین برای درک هر چه بهتر اصول و قواعد شعر فارسی ناگزیر از بررسی این قوانین در شعر عربی هستیم تا اصل و منشأ آنها را دریابیم. در علم قافیۀ هر دو زبان، غیر از تعاریف، پنج مبحث عمدۀ حدود قافیه، حروف قافیه، حرکات حروف قافیه، انواع قافیه و عیوب قافیه وجود دارد. در هر کدام از مباحث ذکر شده در کنار شباهت ها، تفاوت هایی نیز میان قافیه در شعر دو زبان به چشم می خورد که گاه، سطحی و گاه، بنیادی اند. این مقاله که شیوۀ پژوهش در آن بر اساس روش کتابخانه ای است، ضمن آشنا کردن اجمالی خواننده با مطالب علم قافیه در دو زبان فارسی و عربی، به بررسی این شباهت ها و تفاوت ها می پردازد. چنانکه در این بررسی مشاهده می شود، بیشترین میزان تشابه در میان مباحث علم قافیه در دو زبان مربوط به مبحث حدود قافیه و بیشترین میزان تفاوت مربوط به مبحث انواع قافیه است.
مهدی شریفیان
چکیده
یکی از مفاهیم برجستۀ مکتب « صورت گرایی» در بررسی متون ادبی، عنصر برجسته سازی است که با عناوینی چون « هنجارگریزی » و « هنجارآفرینی » (قاعده افزایی) بحث می شود. از خلاف آمده عادت ادبی یا هنجارگریزی فرنگی به سه حوزۀ هنجارگریزی معنایی ، واژگانی و زمانی تقسیم می شود. در میان انواع مختلف هنجارگریزی ، گونۀ معنایی –که مباحث ...
بیشتر
یکی از مفاهیم برجستۀ مکتب « صورت گرایی» در بررسی متون ادبی، عنصر برجسته سازی است که با عناوینی چون « هنجارگریزی » و « هنجارآفرینی » (قاعده افزایی) بحث می شود. از خلاف آمده عادت ادبی یا هنجارگریزی فرنگی به سه حوزۀ هنجارگریزی معنایی ، واژگانی و زمانی تقسیم می شود. در میان انواع مختلف هنجارگریزی ، گونۀ معنایی –که مباحث علم بیان و بدیع معنوی است و جنبۀ تخیل را در شعر به اوج می رساند- بیش از انواع دیگر آن دیده می شود.در مقالۀ حاضر پس از استخراج مصادیقِ هنجار گریزی معنائی در مجموعۀ شعری سهراب سپهری با نام های «مرگ رنگ ، زندگی خواب ها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز و ما هیچ ، ما نگاه» به این.نتیجه رسیدیم که، سپهری از میان انواع هنجارگریزی ها، به شکل وسیعی از هنجارگریزی معنایی نظیر؛ تشخیص، نماد ، متناقض نما ، ترکیبات تازه ، و حسامیزی استفاده کرده و ازاین طریق در ایجاد حس و حال تازه، انسجام و نظامند سازی بهتر اشعار و تقویت بعد موسیقایی شعرش موفق بوده واز انواع دیگر هنجارگریزی ، کمتر بهره جسته است .بی شک دلیل این امرعرفان مسلکی و درونگرایی شاعر است. بررسی شعر سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد ؛ چرا که می توان میان اندیشۀ عادت ستیز،(خلاف آمده عادت) سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط معنا داری برقرار کرد.روش تحقیق در این پژوهش بر مبنای تحلیل و توصیف داده ها استوار است.
سوری صادقی لیمنجوبی؛ دره دادجوی توکلی
چکیده
آیرونی یکی از صورتهای بلاغیِ روایت محسوب میشود که مشخصۀ اصلی آن برخورداری از منطقِ دو پهلوست. تجلی این دوگانگی در زبان عموماً از طریق شیوهها و شگردهای بیانی نظیر: نقیضهسازی، طنز، طعنه، کنایه، تهکم، وارونهگویی و ... صورت میگیرد. مقالۀ حاضر به بررسی آیرونی در یکی از مهمترین رمانهای فریبا وفی پرداخته است و تلاش کرده از این ...
بیشتر
آیرونی یکی از صورتهای بلاغیِ روایت محسوب میشود که مشخصۀ اصلی آن برخورداری از منطقِ دو پهلوست. تجلی این دوگانگی در زبان عموماً از طریق شیوهها و شگردهای بیانی نظیر: نقیضهسازی، طنز، طعنه، کنایه، تهکم، وارونهگویی و ... صورت میگیرد. مقالۀ حاضر به بررسی آیرونی در یکی از مهمترین رمانهای فریبا وفی پرداخته است و تلاش کرده از این تلقّی که آیرونی صرفاً ابزاری بیانی است، فراتر رود و چگونگیِ پیوند میان نگرش و زبان آیرونیک در اثر مذکور را تبیین نماید. در واقع، نگرش آیرونیک بیانگر شکل ویژهای از مواجهه با واقعیت است و به نویسنده امکان میدهد از موضعی فرادست به مسائل و امور پیچیدهی زندگی بنگرد و زوایای پنهان وضعیت، شخصیتها و رویدادها را با زبانی کنایی و بازیگوشانه بازتاب دهد. توجهِ توأمان به نگرش و زبان آیرونیک در رمان پرندۀ من نشان میدهد که همهی صور زبانیِ آیرونیک و کنایههای طنزآمیز ریشه در نحوۀ نگاه و نگرش این نویسنده دارد. رئالیسم در این اثر به واسطۀ نگرش آیرونیک، از ثبت سادهی واقعیت سرباز میزند و با معطوف شدن عنصر خاطره در گذشتهی راوی، حقیقت درونیاش و واکاوی ذهنیت شخصیتها، درک تازهای در مواجهه با زمان را مطرح میکند. در پسزمینهی همین نگاه آیرونیک است که دقیقترین کلمهها و مشخصترین عبارات «مسألهدار» میشوند و به درون زبان کنایی، طنزهای چندوجهی و معانی لغزنده درمیغلتند.
کامیار صیدی؛ حسن سلطانی کوهبنانی
چکیده
آیرونی از اصطلاحات مهم و پرکاربرد در سه حوزۀ نقد ادبی، فلسفه و بلاغت است که برای آن معادلهایی نظیر طعنه، استهزا، کنایه، طنز، تهکم، تجاهل العارف، ریشخند، وارونه گویی و ... قراردادهاند؛ امّا هیچ یک از این معادلها تعریف درست و جامع و مانعی از آیرونی نیست. سادهترین تعریف از آیرونی تضاد بین بود و نمود است؛ امّا آیرونی علاوه بر تضاد بین ...
بیشتر
آیرونی از اصطلاحات مهم و پرکاربرد در سه حوزۀ نقد ادبی، فلسفه و بلاغت است که برای آن معادلهایی نظیر طعنه، استهزا، کنایه، طنز، تهکم، تجاهل العارف، ریشخند، وارونه گویی و ... قراردادهاند؛ امّا هیچ یک از این معادلها تعریف درست و جامع و مانعی از آیرونی نیست. سادهترین تعریف از آیرونی تضاد بین بود و نمود است؛ امّا آیرونی علاوه بر تضاد بین بود و نمود، عناصر دیگری هم دارد که در ایجاد آن، نقش اساسی ایفا میکنند. مصیبتنامۀ یکی از آثار مهم ادب عرفانی است که عطّار در این کتاب برای بیان مسائل اجتماعی و یا طرح مباحث عرفانی در قالبهای متعدد و مبتنی بر دریافت مخاطب از این شگرد هنری و انواع آن بهره جسته است. عطّار از موضعی فراتر از دیگران مسائل مهم زمانۀ خود را به دقت نگریسته و درک کرده است. نگارندگان با بررسی و تحلیل این اثر عرفانی دریافتهاند که عطّار از انواع آیرونی موقعیت، زبانی، ساده لوح، تقدیر، سقراطی، خودزنی و نمایشی در ساختار داستانهایش استفاده کرده است؛ میتوان گفت مهمترین دلایل استفاده از آیرونی در مصیبتنامه، بستر روایی و داستانی کلام، بیان مضامین انتقاد اجتماعی و اخلاقی و خفقان سیاسی و محافظهکاری عطّار بوده است.
حمید طاهری
چکیده
«استعاره» مهمترین مبحث علم بیان است. استعاره یک ضرورت اجتماعی است که ماهیتی جمعی و اشتراکی داشته، اغلب بر اساس نیاز گوینده بر زبان میآید. هدف از آن، خلق فضایی خاص در ذهن شنونده است؛ فضایی که بتواند بین گوینده و خواننده ارتباطی بر مبنای اشتراک یا اشتراکاتی ایجاد کند. در واقع استعاره، تجلّی تخیّل و تحقّق تداعی افکار در شکل زبان ...
بیشتر
«استعاره» مهمترین مبحث علم بیان است. استعاره یک ضرورت اجتماعی است که ماهیتی جمعی و اشتراکی داشته، اغلب بر اساس نیاز گوینده بر زبان میآید. هدف از آن، خلق فضایی خاص در ذهن شنونده است؛ فضایی که بتواند بین گوینده و خواننده ارتباطی بر مبنای اشتراک یا اشتراکاتی ایجاد کند. در واقع استعاره، تجلّی تخیّل و تحقّق تداعی افکار در شکل زبان است.استعاره به سبب کارکرد بنیادینی که در آفرینش آثار ادبی دارد، از دیرباز مورد توجه قدما بوده است. استعاره را به انواع مختلفی دستهبندی کردهاند؛ ولی در میان این تقسیمبندیها جای استعارهای که ما آن را «استعاره جمع» مینامیم، خالی است و تاکنون شاید کسی بصراحت به وجود این نوع استعاره اشاره نداشته است. استعاره جمع، آوردن چندین مشبهبه برای یک مشبه است. تلاش برای گذر از شکل اولیة استعاره و تصویرسازیهای پی در پی شاعر برای یک مشبه، موجب پیدایش این استعاره می شود. در این مقاله برآنیم تا با روش توصیفی – تحلیلی وذکر شاهدهای شعری بدین پرسش پاسخ دهیم که آیا این نوع استعاره وجود دارد؟ چگونه این نوع استعاره شکل میگیرد؟
نعیمه طلوعی اشلقی؛ رضا فهیمی؛ منیژه فلاحی
چکیده
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که با بهره گیری از استعاره و ترکیب های بدیع و شگفت، توانسته است به جایگاه رفیعی در شعر و غزل دست یابد. این شاعر بزرگ با بهره گیری از مفاهیم عرفانی و به مدد دانش ادبی و جوهر ذاتی شاعری، آثار فراوانی از خویش به جا گذاشته است. دشواری طرز بیان، پیچیدگی معنی، دشوار فهمی مضمون وکلآ ...
بیشتر
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که با بهره گیری از استعاره و ترکیب های بدیع و شگفت، توانسته است به جایگاه رفیعی در شعر و غزل دست یابد. این شاعر بزرگ با بهره گیری از مفاهیم عرفانی و به مدد دانش ادبی و جوهر ذاتی شاعری، آثار فراوانی از خویش به جا گذاشته است. دشواری طرز بیان، پیچیدگی معنی، دشوار فهمی مضمون وکلآ دیرآشنایی در حوزه ی لفظ و معنی از خصوصیات شعر بیدل محسوب می شود. لفظ و معنی از جمله مفاهیمی است که در غزلیات بیدل حضور چشمگیری دارد. بیدل درغزل های خود با زاویه های دید گوناگون به این مفاهیم می پردازد. گاهی از عجز لفظ در بیان معانی بلند ذهنی اش گله مند است و گاهی معنی را از لفظ می جوید و معتقد است بدون لفظ معنی جلوه گر نمی شود. این مقاله دیدگاه های مختلف بیدل وپربسآمدترین آن ها را درحوزه ی لفظ و معنی مورد بررسی قرارمی دهد.
ناهید طهرانی ثابت
چکیده
در زبانشناسی ساختگرا تنها جمله و روابط بین اجزای آن بررسی میشود. در این رویکرد زبان پدیدهای ذهنی و درونفردی است. در مقابل، گروهی دیگر زبان را پدیدهای اجتماعی و ابزاری جهت ایجاد ارتباط میدانند که بر اساس آن ضرورت بررسی متن و رابطهی زبان با موقعیت اجتماعی مطرح میشود که خود زمینهساز پیدایش رویکرد «زبانشناسی متن» ...
بیشتر
در زبانشناسی ساختگرا تنها جمله و روابط بین اجزای آن بررسی میشود. در این رویکرد زبان پدیدهای ذهنی و درونفردی است. در مقابل، گروهی دیگر زبان را پدیدهای اجتماعی و ابزاری جهت ایجاد ارتباط میدانند که بر اساس آن ضرورت بررسی متن و رابطهی زبان با موقعیت اجتماعی مطرح میشود که خود زمینهساز پیدایش رویکرد «زبانشناسی متن» بوده است. ویژگی اساسی متن، توالی و پیوستگی اجزای آن است که «انسجام» نام دارد. هلیدی عوامل انسجامبخش متن را شامل عوامل واژگانی و نحوی دانسته است. انسجام واژگانی به دو روش تکرار و باهمآیی صورت میگیرد که خود انواع مختلفی دارد. بسیاری از فنون لفظی بدیع از انواع تکرارند. همچنین برخی از فنون معنوی در شمار انواع باهمآیی قرار میگیرند که میتوانند در انسجام متن نقش مؤثری را ایفا کنند. بر این اساس میتوان کارکرد فنون بدیعی را علاوه بر تحسین و زیبایی، انسجامبخشی به متن نیز دانست که در شعر نو ظهور و بروز بیشتری یافته است. در این مقاله فنون بدیعی در شعر نو از این دیدگاه بررسی شده است
وحید علی بیگی؛ محمدامیر عبیدی نیا؛ علیرضا مظفری
چکیده
بـرخلاف نظریة کلاسیک که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی میداند، نظریـة معاصـر ادعـا میکند نظام ادراکـی انـسان، اساسـاً سرشـتی اسـتعاری دارد و اسـتعاره بـه شـکل ناخودآگـاه و غیراختیاری، در زندگی روزمرة انسان به طور گسترده به کار میرود. با طرح این نظریه از سوی لیکاف و جانسون ، استعاره مفهوم کلاسیک خود را از دست داد و وارد ...
بیشتر
بـرخلاف نظریة کلاسیک که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی میداند، نظریـة معاصـر ادعـا میکند نظام ادراکـی انـسان، اساسـاً سرشـتی اسـتعاری دارد و اسـتعاره بـه شـکل ناخودآگـاه و غیراختیاری، در زندگی روزمرة انسان به طور گسترده به کار میرود. با طرح این نظریه از سوی لیکاف و جانسون ، استعاره مفهوم کلاسیک خود را از دست داد و وارد مرحلهی تازهای از مفاهیم شد. تعاریف گوناگونی که از زبانشناسان در باب استعاره مطرح شد ما را برآن داشت تا شعر خاقانی را که اوج اعتلای انواع استعاره بود را مورد واکاوی قرار داده و تمامی مبانی زبانشناسی نوین را بر پایه استعاره مفهومی و تعاریف لیکاف و جانسون در شعر وی بیابیم، زیرا که وی در فهم استعاره، حوزه پنداری الف را مبدا قرار داده تا به وسیله عوامل شناختی بتوان به مقصد لفظ استعاری مورد نظر رسید. در این پژوهش که با روش تحلیل ابیات و توصیف آنها انجام گرفته، استفاده خاقانی از انواع نگاشتها با درک استعارههای گوناگون به همراه آوردن نمونه شواهد مثال بر پایه تحلیل و ترسیم اشکال مختلف برای فهم بیشتر مخاطبان شکل گرفته است تا این امر را به اثبات برسانیم که استعاره در شعر خاقانی از نظر زبانشناسی شناختی تمامی معیارهای موجود را داراست و نظریات معاصر درباب استعارههای به کار گرفته شده در شعر او نمود قابل توجهای دارد.
بتول مهدوی؛ مهشید روحی
چکیده
طنز یکی از ژانرهای ادبی مهم محسوب می شود،که در طول تاریخ ادبیات این سرزمین،بویژه پس از نهضت مشروطه وظیفه انتقاد از مسائل اجتماعی را بر عهده داشته است.در بررسی آثار طنز آمیز علاوه بر تحلیل درون مایه ها و آماج طنز می توان به بررسی تکنیک های طنز پردازی نیز پرداخت،که شناخت این شگرد ها در فهم و درک مخاطب و نیز التذاذ بیشتر آنها در مطالعه ...
بیشتر
طنز یکی از ژانرهای ادبی مهم محسوب می شود،که در طول تاریخ ادبیات این سرزمین،بویژه پس از نهضت مشروطه وظیفه انتقاد از مسائل اجتماعی را بر عهده داشته است.در بررسی آثار طنز آمیز علاوه بر تحلیل درون مایه ها و آماج طنز می توان به بررسی تکنیک های طنز پردازی نیز پرداخت،که شناخت این شگرد ها در فهم و درک مخاطب و نیز التذاذ بیشتر آنها در مطالعه ی آثار طنزآمیز موثر است.رضا رفیع از طنزپردازان معاصر کشورمان است،که طنزهایی به شعر و نثر دارد.او با نگاهی دقیق و با زبانی شیرین ضمن بهره گیری از انواع تکنیک های طنزپردازی به طرح دیدگاه های انتقادی خود نسبت به نابسامانی های اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور می پردازد،که هم موجب خنده و تفکر مخاطب و هم سبب تنبّه مسئولان می گردد.رفیع هرچند در جایگاه یک طنزپرداز متعهد،دغدغه ی عدالت اجتماعی و آزادی بیان دارد؛اما طنز او شیرین و غیرگزنده است.جستار پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته،ضمن بررسی درونمایه و آماج کتاب حرف اضافه،شگردهای سه گانه ی زبانی،بلاغی و موقعیتی طنز رفیع نیز مورد بررسی قرار گرفته است.برایند پژوهش حاضر حاکی از آن است،که رفیع از غالب شگردهای طنزپردازی به ویژه بهره گیری از ظرفیت زبان عامیانه و محاوره،در حوزه ی زبانی وکنایه وتعریض در سطح بلاغت و خلق موقعیت های طنزآمیز به وسیله ی توصیف سود جسته است. نگارندگان از شاخه های فرعی طنز نظیر:آیرونی،نظیره نویسی و نقیضه پردازی در "حرف اضافه" رفیع غافل نبوده ونمونه هایی مناسب از مقولات یاد شده را مورد بررسی قرار داده اند.