حدیث احمدی؛ مهین پناهی؛ سپیده یگانه
چکیده
سبکشناسی لایهای، شیوهای از سبکشناسی معاصر است که آثار را به شیوۀ درونمتنی و بر اساس لایههای بوجودآورنده(واژگانی، آوایی، نحویی، بلاغی و ایدئولوژیک) بررسی و تحلیل میکند. با بهرهگیری از سبکشناسی لایهای میتوان به ویژگیهای سبک فردی، اندیشهها و ایدئولوژی حاکم بر متن شاعر یا نویسنده دست یافت. پرسش اصلی پژوهش این است ...
بیشتر
سبکشناسی لایهای، شیوهای از سبکشناسی معاصر است که آثار را به شیوۀ درونمتنی و بر اساس لایههای بوجودآورنده(واژگانی، آوایی، نحویی، بلاغی و ایدئولوژیک) بررسی و تحلیل میکند. با بهرهگیری از سبکشناسی لایهای میتوان به ویژگیهای سبک فردی، اندیشهها و ایدئولوژی حاکم بر متن شاعر یا نویسنده دست یافت. پرسش اصلی پژوهش این است که چگونه میتوان ویژگیهای سبکی یک اثر را با بهرهگیری از سبکشناسی لایهای بررسی و مشخص کرد. بر این اساس غزلیات سلمان ساوجی در لایههای نحوی و واژگانی با رویکردی آماری- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت.پس از تحلیل و بررسی از ویژگیهای سبک فردی سلمان ساوجی در لایۀ واژگانی، بسامد واژگان حسی، شکوهمند (فاخر و غیر عامیانه) با رمزگان ساختاری قابل ذکر است، از ویژگی سبکی لایۀ نحوی میتوان به جابهجایی از نحو معیار، تأکید بر فعل و متمم فعل، به عنوان ادوات آن، اشاره کرد که به شکلگیری سبک پیوسته و فعال نحوی منجر شده است.
خدابخش اسداللهی؛ منصور علیزاده
چکیده
گستردگی تجارب انسان با حیوان «سگ»، قابلیت درک مفاهیم انتزاعی بسیاری را ممکن ساخته است. مولوی با توجه به وسعت اندیشه و تنوع دیدگاه خود از بیشترین ظرفیتهای این تجربه استفاده کرده و حوزههای مقصد مثبتی را نیز در کنار حوزههای مقصد منفی با این تصویر ملموس کرده است. موضوع مقالۀ حاضر، استعارة مفهومی سگ در دیوان شمس است؛ در این مقاله ...
بیشتر
گستردگی تجارب انسان با حیوان «سگ»، قابلیت درک مفاهیم انتزاعی بسیاری را ممکن ساخته است. مولوی با توجه به وسعت اندیشه و تنوع دیدگاه خود از بیشترین ظرفیتهای این تجربه استفاده کرده و حوزههای مقصد مثبتی را نیز در کنار حوزههای مقصد منفی با این تصویر ملموس کرده است. موضوع مقالۀ حاضر، استعارة مفهومی سگ در دیوان شمس است؛ در این مقاله که به روش تحلیلی- توصیفی و به صورت جمعآوری کتابخانهای صورت میگیرد؛ پس از مباحث مقدماتی، بخش اصلی پژوهش، به بررسی الگوهای استنباطی، قلمروهای حسی، تعمیمهای چندمعنا، نگاشتهای عمومی و جزئی هر یک از نمونهها به همراه تعیین بسامد هر یک از حوزههای مقصد پرداخته، توضیحات لازم را در ذیل هریک از آنها آوردهایم. از منظر مولوی، وجه مشترک همۀ حوزههای مقصد منفی همان غفلت است که برای رسیدن به کمال انسانی از راه ریاضت و عشق و محبّت به معشوق ازل باید از برابر دیدگان سالک برطرف شود. مولانا با استعارۀ سگ به مخاطب نشان میدهد که بدِ مطلق در جهان وجود ندارد و آدمی هم مستعدّ کمال انسانی و هم آمادۀ سقوط به اسفل سافلین است.
احمد امیدوار؛ عسگر بابازاده اقدم
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی انواع آرایه مشاکله در قرآن کریم،روش ترجمه صحیح آن و بررسی موردى عملکرد مترجمان شیوه تحت اللفظی،معنایی و تفسیری در ترجمه آن میباشد.به این منظور از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شد.این آرایه هفتاد و هفت بار در قرآن کریم به شیوه تحقیقی و تقدیری وارد شده است که ترجمه نادرست گاهی منجر به ایجاد شبهه در ذهن مخاطب میشود.بدین ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی انواع آرایه مشاکله در قرآن کریم،روش ترجمه صحیح آن و بررسی موردى عملکرد مترجمان شیوه تحت اللفظی،معنایی و تفسیری در ترجمه آن میباشد.به این منظور از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شد.این آرایه هفتاد و هفت بار در قرآن کریم به شیوه تحقیقی و تقدیری وارد شده است که ترجمه نادرست گاهی منجر به ایجاد شبهه در ذهن مخاطب میشود.بدین منظور پنج نمونه از این موارد انتخاب و ضمن بیان معنای واقعی آنها ،ترجمهه ارزیابی شد. بهترین روش برای ترجمه این پدیده زبانی بهرهگیری از روش تفسیری است البته بدین شرط که ابتدا معنای ظاهری لفظ ذکر گردد سپس معنای مقصود به صورت توضیح تفسیری در پرانتز یا کروشه آورده شود تا از طرفی زیبایی و تاثیر آرایه از بین نرود و از طرفی دیگر از ایجاد شبهه جلوگیری شود.نامناسبترین شیوه ترجمه برای این شیوه بیان،ترجمه تحت اللفظی است.مترجمان محترم در سایه ترجمه این آرایه، یک شیوه مناسب که در سرتاسر قرآن کریم بدان پایبند باشند اتخاذ نکردهاند که بیانگر عدم یک روش صحیح مشخص در نزد ایشان میباشد.لذا پیشنهاد میشود مترجمان محترم در ارائه ترجمههای جدید یا تجدید چاپ ترجمه خویش در ترجمه این آرایه دقت بیشتری کرده و به شیوه مناسب ترجمه نمایند.
حمید جعفری قریه علی
چکیده
امروزه پرداختن به فرم در پژوهشهای ادبی اگرچه به نتایجی درخور توجّه منجر شده، در مواردی ارزش درون متنی آثار را تحت تأثیر قرار داده است. دستور ساختاری که تکیه روی جنبۀ عینی و ملموس زبان دارد و در نهایت به شناخت اجزای واژهها، گروهها و جملهها میانجامد، به تاثیرگذاری نقش دستور در القای معانی جدید و بلاغتافزایی کلام بیتوجّه است. ...
بیشتر
امروزه پرداختن به فرم در پژوهشهای ادبی اگرچه به نتایجی درخور توجّه منجر شده، در مواردی ارزش درون متنی آثار را تحت تأثیر قرار داده است. دستور ساختاری که تکیه روی جنبۀ عینی و ملموس زبان دارد و در نهایت به شناخت اجزای واژهها، گروهها و جملهها میانجامد، به تاثیرگذاری نقش دستور در القای معانی جدید و بلاغتافزایی کلام بیتوجّه است. یکی از مهمترین حالاتی که واژه در جمله میپذیرد، مسند است. در زبان فارسی مسند از عناصر اصلی جملههای اسنادی محسوب میشود که در اصل به لحاظ هویّت دستوری، صفت است. در این پژوهش جایگاه «مسند» و نقش آن در بیان پیوند اندیشه و سبک بررسی میشود. به همین دلیل، این پژوهش که بهگونهای معناشناسی نقش مکمّلی مسند است، به دریافتهای جدیدی از متن کمک میکند. حاصل این پژوهش که به شیوۀ توصیفی تحلیلی انجام میشود، نشان میدهد تمام واژهها و گروههایی که در جایگاه مسند قرار میگیرند، در واقع مفهوم صفتی دارند و بهگونهای باید آنها را صفت به شمار آورد و از طرف دیگر همین قابلیّت، عاملی مهم در بلاغتافزایی و معناپروری کلام است. دریافت ظرفیّتهای جملههای اسنادی، زمینههای ورود مخاطب را به قلمرو معانی نو فراهم میسازد
حسین حسن پور آلاشتی؛ راشین مبشری
چکیده
شاعر تمامی محرکات را در شعر خود با استفاده از وزن، گزینش واژهها، استعارات، لحن بیان، آرایههای صوتی و ... عرضه میکند؛ بنابراین با تقطیع هر شعر و تقابل عناصر اصلی شعر با کارکردهای تصویر میتوان به ریشهیابی و شناخت بهتر رابطهی متن و تصویر دستیافت. نحوهی فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است میتواند انواع قواعد نحوی را ...
بیشتر
شاعر تمامی محرکات را در شعر خود با استفاده از وزن، گزینش واژهها، استعارات، لحن بیان، آرایههای صوتی و ... عرضه میکند؛ بنابراین با تقطیع هر شعر و تقابل عناصر اصلی شعر با کارکردهای تصویر میتوان به ریشهیابی و شناخت بهتر رابطهی متن و تصویر دستیافت. نحوهی فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است میتواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابهجایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایهی بیانی و کلامی میشود که این نیز بهنوبهی خود منطقهای تصویری مختلفی را به وجود میآورد.شعر «در شب سرد زمستانی» نیمایوشیج از تصویر سینمایی بهره میگیرد، چراکه ضمن حرکت از نقطهی آغاز به همان نقطه بازمیگردد و دارای غنای تصویری به جهت بهرهگیری از معنای ثانویهی کلمات است. این شعر با تصویری مستقل و همچنین محدود به جهت دامنه ی واژگان، با بهرهگیری طرز سمبولیسم، با ایجاد تجسم در جهت اثبات با کانون قرار دادن مفاهیم شب و زمستان، با کارکرد اجتماعی شعر همراه و منطبق است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و زمستان بهعنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از تشبیه بلیغ و مرسل و همچنین با بهره از نمادپردازی، تصاویر شعری خلق شدهاند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر رمل است، لحنی خطابی دارد و همچون یک بیانیهی انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به دعوت آنها برای پیوستن به شاعر میپردازد.
مریم حسین آبادی
چکیده
هرکتابی در هر رشته علمی و به هر زبانی، متقدم یا متأخّر، جای نقد و بررسی دارد. چرا که قطعاً نقاط ضعف و قوتی دارد و نقد در اصل چیزی جز نمایاندن نقاط ضعف و قوت نیست، کتاب های بلاغت به زبان فارسی نیز از این اصل مستثنی نیستند. «معالم البلاغه» یکی از کتاب های مطرح و مرجع بلاغت در زبان فارسی است که در مقایسه با منابع مشابه نقاط قوت متعددی ...
بیشتر
هرکتابی در هر رشته علمی و به هر زبانی، متقدم یا متأخّر، جای نقد و بررسی دارد. چرا که قطعاً نقاط ضعف و قوتی دارد و نقد در اصل چیزی جز نمایاندن نقاط ضعف و قوت نیست، کتاب های بلاغت به زبان فارسی نیز از این اصل مستثنی نیستند. «معالم البلاغه» یکی از کتاب های مطرح و مرجع بلاغت در زبان فارسی است که در مقایسه با منابع مشابه نقاط قوت متعددی دارد و البته در بعضی مباحث خالی از نقاط ضعف نیست. از جمله در مبحث کنایه. در این نوشتار پس از معرفی آرایه کنایه، مبحث کنایه در «معالم البلاغه» با توجه به منابع فارسی متقدم مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. دقت در تعریف ها، تقسیم بندی ها و شواهد مثال ارائه شده در این مبحث نشان می دهد «معالم البلاغه» نیز مانند منابع بلاغی فارسی قبل از خود همچنان تحت سیطره منابع بلاغت عربی است.روش تحقیق در این نوشتار کتابخانه ای و از نوع نقد و تحلیلی است به این ترتیب که بخش های مختلف مبحث کنایه در «معالم البلاغه» پس از معرفی، به لحاظ میزان فارسی سازی و تناسب با اقتضائات و امکانات زبان فارسی و مخاطب فارسی زبان، نقد و تحلیل شده است.
محمد دست پیشه؛ علیرضا نبی لو؛ فرهاد طهماسبی
چکیده
ادبیات اقلیمی حاوی عناصر جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی منطقهای خاص است. در تحقیق حاضر، به شیوهای توصیفی- تحلیلی، یکی از آن عناصر برجستة اقلیمی یعنی تصویر و صور و عناصر سازندة آن مورد بررسی قرار گرفته است. میرکاظمی در یورت، اقسام تصویر شاملِ تصویر زبانی یا تصویرواژه، انواع تصویر بیانی، تصویر گستردة مقتبس ...
بیشتر
ادبیات اقلیمی حاوی عناصر جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی منطقهای خاص است. در تحقیق حاضر، به شیوهای توصیفی- تحلیلی، یکی از آن عناصر برجستة اقلیمی یعنی تصویر و صور و عناصر سازندة آن مورد بررسی قرار گرفته است. میرکاظمی در یورت، اقسام تصویر شاملِ تصویر زبانی یا تصویرواژه، انواع تصویر بیانی، تصویر گستردة مقتبس از هنر نقاشی و سینما و مهم تر از همه، نوع جدیدی از تصویر را مطرح کرده که به همه تصاویر پراکنده اثر انسجام و وحدتی خاص بخشیده است و نقشی پویا و فعال در کل اثر دارد. این نوع تصویر، تصویر در بافت است که برآیند نگرش نو و کلاننگر نویسنده به تصویر بر اساس مطالعات جدید نقد ادبی در محور عمودی است. توجه به تصویر و بسامد فراوان آن سبک تصویری اثر را ساخته است. نویسنده با تصویر به واقعیتنمایی اثر قوت بخشیده و نگاه توام با تحسر خود را در لابهلای نثر از آسیب به فرهنگ عامه مشهود کرده که چرایی خلق اثر است. ارایة عناصر اقلیمی شمال، ترکمنی و مشترک که زمینهساز خلق تصاویر نو است از سایر نتایج این تحقیق است.
زکیه رجبی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمود فیروزی مقدم
چکیده
ارسطو، بلاغت را هنر کشف و کاربرد ابزاری میدانست که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید واقع شود وازاین روست که بررسی تولیدات زبانی درگفتمان، که نظامی فراتر از جمله است در حوزۀ مطالعات نشانه – معنا شناسی قرار می گیرد. نشانه ها در روابط گفتمانی، پویا، متکثّر و سیال می شوند و دیگر تابع روابط تثبیت شدۀ سوسوری نیستند. از این روبسیاری از سنت ...
بیشتر
ارسطو، بلاغت را هنر کشف و کاربرد ابزاری میدانست که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید واقع شود وازاین روست که بررسی تولیدات زبانی درگفتمان، که نظامی فراتر از جمله است در حوزۀ مطالعات نشانه – معنا شناسی قرار می گیرد. نشانه ها در روابط گفتمانی، پویا، متکثّر و سیال می شوند و دیگر تابع روابط تثبیت شدۀ سوسوری نیستند. از این روبسیاری از سنت های بلاغی را می توان به عنوان تعریف یک عمل نشانه شناختی که راهی است به سوی فرایندهای زیبایی شناختی در نظر گرفت که قادرند فراتر از شناخت استعاره ها و نمادها استنتاج های معناداری را به مدد نشانه ها در ذهن مخاطبان و ناظران تولید کنند. در نشانه – معنا شناسی معناهای از پیش تعیین شده بر اساس روابط دال و مدلول، جای خود را به معناهایی که تابع کشمکش و تنش بین سطوح زبانی است می دهند و از قالب نشانه های معمول و قراردادی با کارکردی رایج و متداول خارج شده و به نشانه های غیر معمول، متحوّل و ناپایدار تبدیل می شوند. رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور، حاوی مجموعه ای از نشانه هایی است که در شکل گفتمان روایی، قصد القای معناهایی دارد که نتیجۀ شناخت ارتباط همین نشانه هاست. این پژوهش برپایة روش تحلیلی- توصیفی، روش تحلیل داده ها به صورت کیفی وروش استدلال استقرایی، به بررسی نظام های معنایی گفتمان ، زیبایی شناختی و عناصر مؤثّردر ارتباط بین نظام نشانه ای و نظام معنایی که متأثر از بلاغت نشانه هاست دراین رمان خواهد پرداخت.
نقی زرین تره مراجل؛ فاطمه مدرسی؛ بهمن نزهت
چکیده
چکیده : انسان، فطرتاً زیباییطلب است و چیزی را زیبا قلمداد میکند که بتواند توجّه وی را به خود جلب کند. این جلب توجّه و احساس التذاذ از زیبایی هر چیزی یا هر شخصی، حاصل درک نظم و هارمونی موجود در آن است. در مباحث زیباییشناسی برای زیبا شمردن یک اثر یا پدیده، عوامل مختلفی را از قبیل: تقارن، توازن، تناوب، تناسب، تکرار، تضاد و... میتوان ...
بیشتر
چکیده : انسان، فطرتاً زیباییطلب است و چیزی را زیبا قلمداد میکند که بتواند توجّه وی را به خود جلب کند. این جلب توجّه و احساس التذاذ از زیبایی هر چیزی یا هر شخصی، حاصل درک نظم و هارمونی موجود در آن است. در مباحث زیباییشناسی برای زیبا شمردن یک اثر یا پدیده، عوامل مختلفی را از قبیل: تقارن، توازن، تناوب، تناسب، تکرار، تضاد و... میتوان در نظر گرفت. یکی از مهمترین عوامل مؤثّر در ایجاد زیبایی، تقارن است.تقـارن به عنـوان یکی از اسـاسیترین پایههای هنر و زیبایی در درک نظم بین اجزا، در اکثریّت علوم و هنرها نقش انکارناپذیری ایفا میکند. از آنجمله میتوان از علوم و هنرهایی مانند ریاضی، هندسه، نجوم، معماری، موسیقی، نقّاشی، فرشبافی، طرّاحی، تذهیب، منبتکاری، ادبیّات و... یاد کرد. از بررسیهای این جستار اینگونه برمیآید که تقارن در ادبیّات فارسی در سه جنبة صوری، معنایی و آوایی قابل بررسی است و در بین آنها آرایة تشبیه، گستردهترین پهنة نمود تقارن معنایی محسوب می-شود. در تشبیهات فارسی از انواع چهارگانة تقارنهای انعکاسی، انتقالی، چرخشی و تجانسی استفاده شدهاست. ولی تقارن انعکاسی، از بسامد بالایی برخوردار است. ما نیز در این پژوهش بر آنیم تا با ذکر نمونههایی مواردی از نمود تقارن را در تشبیهات فارسی بررسی کنیم.
طاهره کوچکیان؛ فرشته فرضی شوب
چکیده
استعاره، به عنوان یکی از زیباترین وخلاقانه ترین فنون ادبی، همواره مورد توجه نظریه پردازان علم بلاغت بوده است. از زمان ورود این فن ادبی به عرصه ادب فارسی، بلاغت دانان فارسی، گاه با تقلید و گاه با ذوق و ابداع، دست به تقسیمبندیهایی برای انواع استعاره در بلاغت فارسی زدهاند که آشفتگی-هایی در آن مشاهده میشود. این پژوهش با نگاهی به ...
بیشتر
استعاره، به عنوان یکی از زیباترین وخلاقانه ترین فنون ادبی، همواره مورد توجه نظریه پردازان علم بلاغت بوده است. از زمان ورود این فن ادبی به عرصه ادب فارسی، بلاغت دانان فارسی، گاه با تقلید و گاه با ذوق و ابداع، دست به تقسیمبندیهایی برای انواع استعاره در بلاغت فارسی زدهاند که آشفتگی-هایی در آن مشاهده میشود. این پژوهش با نگاهی به استعاره از آغاز تا کنون، به بررسی انتقادی دیدگاههای بلاغتدانان معاصر در حوزه استعاره میپردازد و با توجه به گستردگی موضوع، تقسیم-بندیهای استعاره بر اساس ملائمات را مورد بررسی قرار میدهد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که تلاشهای ادیبان فارسی در جهت بومیسازی فن استعاره در مجموع موفق نبوده است؛ چنانکه امروز، علی رغم کثرت کتابهای بلاغی فارسی، هیچ کتاب جامع و درخوری در باب علم بلاغت و فن استعاره وجود ندارد! زیرا ادیبان فارسی در نگارش آثار خود، بسیاری از نکات وظرایفِ موجود در امهات کتب بلاغی عربی را نادیده گرفته و یا در خصوص آن دچار بدفهمی شده اند. و به همین سبب در تقسیمبندی انواع استعاره اشتباهاتی فاحش داشتهاند. از سویی، آنان در تحلیل شاهد مثالها و نمونههای عربی ماخوذ از قرآن و ادبیات عرب نیز دچار لغزش شدند ودر نتیجه در جایگزینسازی شاهد مثالهایِ فارسی به جای نمونههای عربی نیز راه خطا پیمودند.شایان ذکر است خطاهای موجود در کتب بلاغی، با وجود گستردگی و فراوانی به آسانی و با اندکی دقت در کتب بلاغت عربی مرجع قابل حل است.
مهرناز لامعی؛ سید محمود انواری؛ سعید فرزانه فرد
چکیده
یکی از شیوههای تشخیص سبک و تمایز مکتبها، بررسی صورخیال است. خیال عنصراصلی شعر، در همه تعریفهای قدیم و جدید است. شاعر با کمک خیال و برقرارکردن ارتباط میان انسان و طبیعت، یا کشف ارتباط بین آن دو، از صورت بیان عادی و منطقی خارج و آن را به گونهی بیان شعری وکلام مخیل در میآورد که نظم او شعر میشود. در میان انواع صورخیال که مهمترین ...
بیشتر
یکی از شیوههای تشخیص سبک و تمایز مکتبها، بررسی صورخیال است. خیال عنصراصلی شعر، در همه تعریفهای قدیم و جدید است. شاعر با کمک خیال و برقرارکردن ارتباط میان انسان و طبیعت، یا کشف ارتباط بین آن دو، از صورت بیان عادی و منطقی خارج و آن را به گونهی بیان شعری وکلام مخیل در میآورد که نظم او شعر میشود. در میان انواع صورخیال که مهمترین وجه تمایز سخن ادبی ازغیر آن است، تشبیه جایگاه خاصی دارد. این عنصر ادبی درسیر تطور ادبیات فارسی، کارکرد خود را پیوسته حفظ کرده است. تشبیه در اصطلاح عبارت است از برقراری شباهت بین دو یا چند چیز به قصد اشتراکشان در یک یا چند صفت.پس اگر بخواهیم معنی و صفت مشترک بین دو چیز را بیان کنیم از فن تشبیه استفاده مینماییم.. شاعران و نویسندگان ازجمله ابتهاج و فروغ در به کار بردن تشبیه اهدافی را دنبال میکنند؛ از جمله بیان حال مشبه، مدح و نکوهش، تصویرسازی، توصیف، مفاخره، ایجاز، اطناب، خیال انگیزکردن سخن و مضمون آفرینی. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و منابع کتابخانهای، اشعار فروغ و ابتهاج را از لحاظ ساختاری تشبیه مورد بررسی قرار داده است.
یوسف محمدنژاد عالی زمینی
چکیده
زمان، یک مفهوم کلیدی در عرفان اسلامی است که تحت تأثیر تجربه های زیستۀ عرفا به گونه هایی متفاوت مفهوم سازی شده و در متون عرفانی بازتاب یافته است. با مطالعۀ این مفهوم و چگونگی مفهوم سازی و بازنمایی آن در آثار عرفا می توان تحلیلی دقیق تر از نگرش ها و تجارب صاحبان این آثار در موقعیت ها و زمان های مختلف عرضه کرد. از این رو در مقالۀ پیش رو برآنیم ...
بیشتر
زمان، یک مفهوم کلیدی در عرفان اسلامی است که تحت تأثیر تجربه های زیستۀ عرفا به گونه هایی متفاوت مفهوم سازی شده و در متون عرفانی بازتاب یافته است. با مطالعۀ این مفهوم و چگونگی مفهوم سازی و بازنمایی آن در آثار عرفا می توان تحلیلی دقیق تر از نگرش ها و تجارب صاحبان این آثار در موقعیت ها و زمان های مختلف عرضه کرد. از این رو در مقالۀ پیش رو برآنیم تا با بررسی و تحلیل کمّ و کیف کاربرد مفهوم زمان و برخی تعابیر زبانی مرتبط با آن در جلد اول کلیات شمس به این پرسش پاسخ دهیم که مولوی مفهوم زمان را در اشعار مورد بررسی چگونه و تحت تأثیر چه زمینه هایی مفهوم سازی کرده است. رویکرد تحلیلی این پژوهش نظریۀ استعارۀ مفهومی لیکاف و جانسون است که از منظر زبان شناسی شناختی در تبیین مفهوم «زمان»، انگاره اولیۀ «زمان شئی است» و انگارههای ثانویۀ «زمان شئی متحرک و ثابت است» را مطرح کرده اند. حاصل این پژوهش نشان می دهد که مولوی زمان را با انگاره های «زمان به مثابۀ شئی متحرک»، «زمان به مثابۀ شئی ثابت»، «زمان به مثابۀ مکان محصور و فضا»، «زمان به مثابۀ گنج/اندوخته» و «زمان به مثابۀ انسان» مفهوم سازی کرده است.