حسن خلف
چکیده
مطالعه استعاره یکی از کانونیترین محورهای نقد ادبی است که از دیرباز توجه ناقدان را به خود معطوف داشته است و درباره نقش و کارکرد آن سخن-های بسیاری گفته شده است. از جمله کارکردهایی که ناقدان برای این فن زبانی ذکر کردهاند این است که مفاهیمی را که به سادگی قابل ادراک نیستند، در ذهن مخاطب مجسم مینماید و آن را به سان تصویر پویا در پیش چشم ...
بیشتر
مطالعه استعاره یکی از کانونیترین محورهای نقد ادبی است که از دیرباز توجه ناقدان را به خود معطوف داشته است و درباره نقش و کارکرد آن سخن-های بسیاری گفته شده است. از جمله کارکردهایی که ناقدان برای این فن زبانی ذکر کردهاند این است که مفاهیمی را که به سادگی قابل ادراک نیستند، در ذهن مخاطب مجسم مینماید و آن را به سان تصویر پویا در پیش چشم خوانند ترسیم مینماید. این پژوهش میکوشد تا به تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی این جنبه از کارکردهای استعاره را در صحیفه سجادیه بررسی و تبیین نماید. به همین منظور، نخست ادبیات دعا و سبک نگارش صحیفة سجادیه به صورت اجمالی مورد بررسی قرار میگیرد. سپس ضمن بررسی جایگاه استعاره در حوزه نقد ادبی و کارکرد آن، به تحلیل گوشهای از استعارههای صحیفة سجادیه و نقش بارز آن در تصویر مفاهیم طبیعی، مفاهیم انتزاعی و مفاهیم دینی بپردازیم. یافتهها نشان میدهد که امام سجاد در صحیفه سجادیه، استعاره را نه فقط برای زیبا ساختن کلام خود، بلکه برای محسوس و عینی جلوه دادن کلام تحت تأثیر قرار دادن ذهن شنونده به کار گرفته است.
یحیی عطایی؛ نعمت الله به رقم
چکیده
التزام یا اعنات آرایهای است که بلاغتنویسان فارسی و عربی کمتر بدان پرداختهاند، در حالی که این صنعت در قرآن کریم و نهجالبلاغه و احادیث کاربرد داشته است. از این رو نگارندگان در این مقاله از جنبههای گوناگون آن را در بلاغت فارسی و عربی بررسی کرده و برای نخستین بار نشان دادهاند که این صنعت در نظم و نثرِ این دو زبان به هشت شیوه میآید؛ ...
بیشتر
التزام یا اعنات آرایهای است که بلاغتنویسان فارسی و عربی کمتر بدان پرداختهاند، در حالی که این صنعت در قرآن کریم و نهجالبلاغه و احادیث کاربرد داشته است. از این رو نگارندگان در این مقاله از جنبههای گوناگون آن را در بلاغت فارسی و عربی بررسی کرده و برای نخستین بار نشان دادهاند که این صنعت در نظم و نثرِ این دو زبان به هشت شیوه میآید؛ برخی از این شیوهها ویژة شعر فارسی است و برخی دیگر در هر دو زبان کاربرد داشته و از سویی با اینکه بلاغتنویسان، التزام را جزوِ آرایههایِ لفظی آوردهاند، نشان داده شده است که برخی از این شیوهها موسیقی بیرونی کلام را تقویت میکنند و برخی دیگر به ارتقاء موسیقی درونی و معنوی یاری میرسانند. تفاوتهای التزام در این دو زبان از تعریف تا مصادیق و نحوة کارکرد و انواع و ظرفیت آن بررسی شده است؛ با اینکه هر دو زبان، امکان بهرهگیری از ظرفیتهای این شگرد را داشتهاند ولی برخی شیوهها در یکی از دو زبان مغفول واقع شده است. به گونة موردی نشان داده شده که بهرة شعر و نثر فارسی، نسبت به عربی بالاتر است. چنین بخشبندی و تحلیلی در هیچ اثر بلاغیِ فارسی و عربی به ویژه از دیدگاه تطبیقی دیده نمیشود.
یحیی طالبیان؛ پریسا نصیری
چکیده
استعاره به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای مطالعاتی رویکرد معنی شناسی شناختی، ابزاری برای بیان مفاهیم و تجارب انتزاعی براساس تجربههای عینی و ملموستر بشر به شمار میرود. جورج لیکاف و جانسون در سال 1980 در کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی میکنیم، دیدگاه تازهای را در زمینهی استعاره مطرح ساختند و با ارائهی شواهد تجربی نظراندیشمندان ...
بیشتر
استعاره به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای مطالعاتی رویکرد معنی شناسی شناختی، ابزاری برای بیان مفاهیم و تجارب انتزاعی براساس تجربههای عینی و ملموستر بشر به شمار میرود. جورج لیکاف و جانسون در سال 1980 در کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی میکنیم، دیدگاه تازهای را در زمینهی استعاره مطرح ساختند و با ارائهی شواهد تجربی نظراندیشمندان سنت بلاغی را که استعاره را صرفا وسیلهای برای زینت گفتار و صورکلام می دانستند،مورد تردید قرار دادند. تحقیقات جدید لیکاف و جانسون، در باب استعاره ثابت کرد که استعاره فقط یکی از صور کلامی و مختص زبان ادبی نیست؛بلکه استعارهها نقشی مهمتر از زبان در زندگی آدمی دارند و نظام شناختی انسان اساسا استعاری بوده و به اندیشه، رفتار و زبان او جهت میدهد. به بیان دیگر نقش استعاره در بررسی ویژگی های سبکی و میزان نوآوری یک شاعر بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که خلاقیت و نوآوری، بیش از هرچیزی با خلق استعاره امکان پذیر است. ازاین روی، با توجه به این نظریه و تاکید بر اشعار ناصرخسرو و با تمرکز بر استعارههای جهت دار، به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل اشعار ناصرخسرو خواهیم پرداخت و با عرضهی شواهدی از شعر او و بررسی زیرساختهای شناختی استعارههای اشعار وی، نشان داده میشود که چگونه استعارهی شناختی به استعارهای بدیع وادبی تبدیل میشود. کلیت بررسی و تحلیل این مقاله نشان میدهد که استعارههای طرحوارههای تصویری و جهتدار در اشعار ناصرخسرو قابل تامل است که تاکنون مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.
مهدی قاسمزاده؛ حسن حیدری
چکیده
این مقاله به منظور شناخت شیوههای ایجاز قصر در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه نوشته شدهاست. اغلب کتب معانی، در بحث ایجاز قصر، با تکیه بر منابع عربی، فقط به یک تعریف کلّی و ارائهی شواهدی در مورد آن بسنده کردهاند که اغلب شواهد در کتب مختلف تکرار میشود. امّا جز در مواردی معدود، از شیوهها و اغراض آن غفلت شده و یا گویا اصلاً در ...
بیشتر
این مقاله به منظور شناخت شیوههای ایجاز قصر در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه نوشته شدهاست. اغلب کتب معانی، در بحث ایجاز قصر، با تکیه بر منابع عربی، فقط به یک تعریف کلّی و ارائهی شواهدی در مورد آن بسنده کردهاند که اغلب شواهد در کتب مختلف تکرار میشود. امّا جز در مواردی معدود، از شیوهها و اغراض آن غفلت شده و یا گویا اصلاً در مورد آن تحقیق و تفحّصی صورت نگرفتهاست. نویسندگان این مقاله ضمن پژوهش در موضوع مؤلّفههای علم معانی در داستان رستم و اسفندیار به یافتههایی در مبحث شیوهها و اغراض ایجاز قصر در این داستان و شاید تمام شاهنامه دست یافتهاند که میتواند الگوی شیوهها و اغراض این نوع از ایجاز در زبان فارسی، به طور عام و سایر متون ادب فارسی به طور خاص باشد. علاوه بر شیوههایی چون استفاده از ضربالمثلها، کنایات، کلمات قصار، کلمات مرکّب و مشتق، جملههای استفهامی، عبارات عطفی و بعضی استعارات و تشبیهات که در برخی کتب بلاغی فارسی برای ایجاز قصر گفتهشده، شیوههای چون استفاده از عبارات وصفی، صفات، ضمایر اشاره، اطلاق اسم، کلّیگویی، استفاده از ادات و حروفی مانند «چون»، «و» و... از شیوههایی است که در این پژوهش یافته و در این مقاله پیشنهاد شدهاست.
هومن ناظمیان
چکیده
نظریه بینامتنیت پدیدهای است گفتمانی که برای نخستین بار توسط میخائیل باختین با عنوان گفتگوی متون مطرح شد. سپس ژولیا کریستوا آن را گسترش داد ونظریه بینامتنیت را مطرح کرد. این رویکرد در مطالعات ادبیات تطبیقی جایگزین مباحث تأثیر وتأثر شده و در مطالعات نشانه- معنی شناسی از گفتگوی متون مکتوب به سوی مکالمه متون رسانه ای گسترش یافته است. ...
بیشتر
نظریه بینامتنیت پدیدهای است گفتمانی که برای نخستین بار توسط میخائیل باختین با عنوان گفتگوی متون مطرح شد. سپس ژولیا کریستوا آن را گسترش داد ونظریه بینامتنیت را مطرح کرد. این رویکرد در مطالعات ادبیات تطبیقی جایگزین مباحث تأثیر وتأثر شده و در مطالعات نشانه- معنی شناسی از گفتگوی متون مکتوب به سوی مکالمه متون رسانه ای گسترش یافته است. علی رغم اینکه بینامتنیت به طور کلی نظریه جدید محسوب می شود، اما بخشهایی از آن با مفاهیمی در نقد و بلاغت اسلامی شباهت فراوانی دارد. بلاغیون و ناقدان مسلمان از دیرباز با مفاهیمی همچون تضمین، اقتباس، تلمیح وسرقتهای شعری آشنا بودند ودرباره آنها به اظهار نظر می پرداختند، ولی به دلیل فقدان رویکرد ساختاری و گفتمانی نتوانستند این مباحث را به نظریه ای منسجم و روشمند تبدیل کنند. البته باید توجه داشت بینامتنیت بسیار وسیع تر از این مفاهیم است و نباید آن را به این مباحث تقلیل داد، اگرچه این مفاهیم را نیز در بر می گیرد. در میان نظریه پردازان غربی، بخشهایی از دیدگاه ژرار ژنت با میراث ناقدان مسلمان شباتهای فراوانی دارد. در این مقاله میکوشیم رابطه بخشهایی از نظریه ژرار ژنت درباره بینامتنیت را با بلاغت قدیم تبیین نماییم.
حسین یزدانی؛ مصطفی گرجی؛ فاطمه کوپا؛ خدیجه صفری کندسری
چکیده
در عصر حاضر مثنوی مولانا با ترجمه های انجام شده، یکی از شاخص ترین متن های زبان وادبیات فارسی است که بیشترین نظریه های ادبی جدید را در خود پذیرا می باشد. یکی از این نظریه ها، موضوع بینامتنیت است. این اثر گرانسنگ فارسی همچنان که با آثاری چون کلیله و دمنه، اسرارنامه، منطق الطیر، معارف، مقالات شمس و...ارتباط و پیوستگی متنی دارد، با دیگر آثار ...
بیشتر
در عصر حاضر مثنوی مولانا با ترجمه های انجام شده، یکی از شاخص ترین متن های زبان وادبیات فارسی است که بیشترین نظریه های ادبی جدید را در خود پذیرا می باشد. یکی از این نظریه ها، موضوع بینامتنیت است. این اثر گرانسنگ فارسی همچنان که با آثاری چون کلیله و دمنه، اسرارنامه، منطق الطیر، معارف، مقالات شمس و...ارتباط و پیوستگی متنی دارد، با دیگر آثار مولانا از جمله فیه مافیه و غـزلیات شمس نیـز دارای پیوند های بینامتنی می باشد مولوی با توجّه به انس عمیقش با قرآن و نیز به سبب سابقۀ اشتغال خانوادگی اش به حرفه وعظ در آثار خود از قرآن کریم و قصه های مربوط به پیامبران بسیار بهره برده است لذا مقالۀ حاضر به بررسی مناسبات بینامتنی شخصیت های قرآنی مشترک دیوان شمس و مثنوی به ویژه قصّۀ ابراهیم (ع) از منظر بیش متنیت ژنت می پـردازد و منظور از ایـن رابطۀ بیش متنی، هرگونه ارتباطی است که متن ب (بیش متن/مثنوی) را به متن الف(پیش متن/غزلیات شمس)متّصل می کند. در این مقاله ضمن بیان تفاوت های ساختاری دو اثر غزلیات شمس و مثنوی، قصّۀ ابراهیم علیه السلام در این دو اثر از منظر بینامتنیت با روش تحلیلی- توصیفی مورد بررسی قرار می گیرد تا با نشان دادن شباهت ها و تفاوت های بینامتنی ، به خوانشهای نو و متفاوت مولوی از آن قصّه دست یابیم و از این رهگذر به تبیین تدبّر عمیق مولوی در قرآن و سازوکار ذهن و زبان خلّاق او در بیان مفاهیم پویای عرفانی توجّه نماییم
چکیده
مبالغه از همان زمان آغاز سرایش شعر مورد توجه شعرا بوده است و بر همین اساس به زودی مورد توجه شعر شناسان و ادیبان نیز قرار گرفت؛ اما این ابن قتیبه بود که برای اولین بار دقیقا همین اصطلاح را به کار برده است. این فن در میان بلاغیان با نامهای افراط، اغراق، مبالغه و غلو شناخته شده است؛ اما آنها در رد و یا قبول آن اختلاف نظر دارند. برخی آن ...
بیشتر
مبالغه از همان زمان آغاز سرایش شعر مورد توجه شعرا بوده است و بر همین اساس به زودی مورد توجه شعر شناسان و ادیبان نیز قرار گرفت؛ اما این ابن قتیبه بود که برای اولین بار دقیقا همین اصطلاح را به کار برده است. این فن در میان بلاغیان با نامهای افراط، اغراق، مبالغه و غلو شناخته شده است؛ اما آنها در رد و یا قبول آن اختلاف نظر دارند. برخی آن را جزو زیباییهای کلام میشمارند و برخی دیگر آن را دلیل بر ناتوانی شاعر میدانند. مقاله حاضر به تبیین پیشینه پیدایش این فن در سنت بلاغی و ارتباط آن با دیگر شگردهای بلاغی میپردازد. یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که هر چند که اصطلاحات به کار رفته در مورد این فن در نزد بلاغیان متفاوت بوده است؛ ولی همهی آنها تقریبا یک مفهوم را از آن برداشت میکردند. همچنین مشخص شد که کاربرد مبالغه در کنار فنون دیگری چون تشبیه، استعاره، کنایه، اطناب، حسن تعلیل، و قصر بر لطف معنی و دلنشینی بیشتر کلام میافزاید. بنابراین فنون بدیعی از جمله مبالغه ضرورتا برای تزیین کلام نیستند بلکه نقش برجسته در دلالت معنایی دارند.