نوع مقاله : علمی پژوهشی
چکیده
چکیده
روایتشناسی ریشه در ساختارگرایی دارد و کارکرد اصلی آن بررسی عناصر ساختاری است. «ژرار ژنت» برای بررسی متون روایی
طرحی پیشنهاد میکند و گام بلندی در راه اعتلای این علم برداشتهاست. او در نظریات خود به بررسی سه عامل زمان دستوری، وجه یا حال و هوا و لحن پرداخته است. هدف از نگارش این مقاله بررسی مؤلفههای روایت در شش شعر «نصرت رحمانی» بر اساس دیدگاه ژرار ژنت است. روش تحقیق تحلیلی ـ توصیفی است. نتایج حاصل از بررسی اشعار نشان داد که ترتیب روایت در همهی اشعار مورد بررسی به صورت خطّی است؛ یعنی، بین داستان و روایت تفاوتی وجود ندارد. روایت داستانها در همهی اشعار به غیر از «میعاد در لجن» که شتابی منفی داشت، دارای شتاب مثبت است. بسامد مورد استفاده در روایت، به غیر از شعر «چاقو» که بسامد مکرّر داشت و واژگان و عباراتی در آن تکرار شدهاست، در دیگر اشعار بسامد مفرد(تک) محور است. به لحاظ وجه در تمامی اشعار کمترین فاصله مشاهده میشود. زاویهی دید در «فاحشه و ماشه را چکاند» سوم شخص و بیرونی و در دیگر اشعار؛ «میعاد در لجن»، «چاقو»، «مادر و نامه» اوّل شخص و درونی است. دیدگاه در «فاحشه و ماشه را چکاند» کانون بیرونی ـ باز نمود ناهمگن و در سایر اشعار شامل «میعاد در لجن»، «چاقو»، «مادر و نامه» کانون درونی ـ بازنمود همگن است. صدا و لحن نیز در «فاحشه و ماشه را چکاند» خارج از روایت خود و در دیگر اشعار «میعاد در لجن»، «چاقو»، «مادر و نامه» داخل در روایت خود است.
عنوان مقاله [English]
چکیدهبررسی مؤلّفههای روایت در شش شعر نصرت رحمانی بر اساس دیدگاه «ژرار ژنت»
چکیده [English]
چکیده
روایتشناسی ریشه در ساختارگرایی دارد و کارکرد اصلی آن بررسی عناصر ساختاری است. «ژرار ژنت» برای بررسی متون روایی
طرحی پیشنهاد میکند و گام بلندی در راه اعتلای این علم برداشتهاست. او در نظریات خود به بررسی سه عامل زمان دستوری، وجه یا حال و هوا و لحن پرداخته است. هدف از نگارش این مقاله بررسی مؤلفههای روایت در شش شعر «نصرت رحمانی» بر اساس دیدگاه ژرار ژنت است. روش تحقیق تحلیلی ـ توصیفی است. نتایج حاصل از بررسی اشعار نشان داد که ترتیب روایت در همهی اشعار مورد بررسی به صورت خطّی است؛ یعنی، بین داستان و روایت تفاوتی وجود ندارد. روایت داستانها در همهی اشعار به غیر از «میعاد در لجن» که شتابی منفی داشت، دارای شتاب مثبت است. بسامد مورد استفاده در روایت، به غیر از شعر «چاقو» که بسامد مکرّر داشت و واژگان و عباراتی در آن تکرار شدهاست، در دیگر اشعار بسامد مفرد(تک) محور است. به لحاظ وجه در تمامی اشعار کمترین فاصله مشاهده میشود. زاویهی دید در «فاحشه و ماشه را چکاند» سوم شخص و بیرونی و در دیگر اشعار؛ «میعاد در لجن»، «چاقو»، «مادر و نامه» اوّل شخص و درونی است. دیدگاه در «فاحشه و ماشه را چکاند» کانون بیرونی ـ باز نمود ناهمگن و در سایر اشعار شامل «میعاد در لجن»، «چاقو»، «مادر و نامه» کانون درونی ـ بازنمود همگن است. صدا و لحن نیز در «فاحشه و ماشه را چکاند» خارج از روایت خود و در دیگر اشعار «میعاد در لجن»، «چاقو»، «مادر و نامه» داخل در روایت خود است.