بلاغت فارسی
وحید علی بیگی
چکیده
استفاده از صور خیال باعث جذابیت و درگیری ذهنی مخاطبان برای فهم مقصود شعرا میگردد. از مهمترین صور خیالی که از آغاز شعر فارسی در آثار ادبی مشاهده میشود، تشبیه است. از قرن سوم و نقطه آغاز شعر فارسی، شاعران به کمک تشبیه، افکار و تصورات ذهنی خویش را به مخاطبان القا میکردند که این امر در آغاز به صورت ابتدائی و کلیشهای مشهود است. با شروع ...
بیشتر
استفاده از صور خیال باعث جذابیت و درگیری ذهنی مخاطبان برای فهم مقصود شعرا میگردد. از مهمترین صور خیالی که از آغاز شعر فارسی در آثار ادبی مشاهده میشود، تشبیه است. از قرن سوم و نقطه آغاز شعر فارسی، شاعران به کمک تشبیه، افکار و تصورات ذهنی خویش را به مخاطبان القا میکردند که این امر در آغاز به صورت ابتدائی و کلیشهای مشهود است. با شروع قرن چهارم تشبیه مسیر اصلی خود را باز مییابد و شعرای قرن مذکور در کاربرد تشبیه دو مسیر مجزا را طی میکنند. دسته اول در کاربرد تشبیه مسیر عادی و کلیشهای با بسامد کمتر و دسته دوم نوآوری در تشبیه با بسامد بیشتر را سر لوحه کار خود قرار میدهند. با شروع قرن پنجم تشبیه به ابزاری مهم برای ایجاد تخیل در نزد شعرا تبدیل میگردد تا در اواخر این قرن، تشبیه از حالت کلیشه-ای خارج شده و کسانی مانند ناصر خسرو، تشبیهات بدیعی را در اشعار خویش به کار میبرند و این رویه با شروع قرن ششم با شاعرانی مانند خاقانی و نظامی به شکل تکاملی خود میرسد و به تفکر سنتی تشبیه پایان میدهد. در این پژوهش با آوردن نمونههایی از شاعران مشهور، شکل تشبیه را با تحلیل و توصیف ابیات مورد واکاوی قرار داده و ضمن ترسیم نمودارهایی، تشبیهات هر دوره را به صورت جامع برای مخاطبان ترسیم نمودهایم
وحید علی بیگی؛ محمدامیر عبیدی نیا؛ علیرضا مظفری
چکیده
بـرخلاف نظریة کلاسیک که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی میداند، نظریـة معاصـر ادعـا میکند نظام ادراکـی انـسان، اساسـاً سرشـتی اسـتعاری دارد و اسـتعاره بـه شـکل ناخودآگـاه و غیراختیاری، در زندگی روزمرة انسان به طور گسترده به کار میرود. با طرح این نظریه از سوی لیکاف و جانسون ، استعاره مفهوم کلاسیک خود را از دست داد و وارد ...
بیشتر
بـرخلاف نظریة کلاسیک که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی میداند، نظریـة معاصـر ادعـا میکند نظام ادراکـی انـسان، اساسـاً سرشـتی اسـتعاری دارد و اسـتعاره بـه شـکل ناخودآگـاه و غیراختیاری، در زندگی روزمرة انسان به طور گسترده به کار میرود. با طرح این نظریه از سوی لیکاف و جانسون ، استعاره مفهوم کلاسیک خود را از دست داد و وارد مرحلهی تازهای از مفاهیم شد. تعاریف گوناگونی که از زبانشناسان در باب استعاره مطرح شد ما را برآن داشت تا شعر خاقانی را که اوج اعتلای انواع استعاره بود را مورد واکاوی قرار داده و تمامی مبانی زبانشناسی نوین را بر پایه استعاره مفهومی و تعاریف لیکاف و جانسون در شعر وی بیابیم، زیرا که وی در فهم استعاره، حوزه پنداری الف را مبدا قرار داده تا به وسیله عوامل شناختی بتوان به مقصد لفظ استعاری مورد نظر رسید. در این پژوهش که با روش تحلیل ابیات و توصیف آنها انجام گرفته، استفاده خاقانی از انواع نگاشتها با درک استعارههای گوناگون به همراه آوردن نمونه شواهد مثال بر پایه تحلیل و ترسیم اشکال مختلف برای فهم بیشتر مخاطبان شکل گرفته است تا این امر را به اثبات برسانیم که استعاره در شعر خاقانی از نظر زبانشناسی شناختی تمامی معیارهای موجود را داراست و نظریات معاصر درباب استعارههای به کار گرفته شده در شعر او نمود قابل توجهای دارد.