بلاغت فارسی
احمد جعفری؛ عباسعلی وفایی
چکیده
در دیوان خاقانی، شاعر تصویرگر قرن ششم، بخش زیادی از تصاویر صرفاً با بهره گیری از یک واژۀ خاص ساخته شده اند؛ به این معنی که خاقانی می تواند به یک واژۀ ساده، کارکردی هنری بدهد. واژۀ گنج که جایگاه ویژهای در علوم غریبه و طلسمات و دفینه ها دارد یکی از همین واژه هاست. در تقسیم بندی ششگانۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، نقد بلاغی با ...
بیشتر
در دیوان خاقانی، شاعر تصویرگر قرن ششم، بخش زیادی از تصاویر صرفاً با بهره گیری از یک واژۀ خاص ساخته شده اند؛ به این معنی که خاقانی می تواند به یک واژۀ ساده، کارکردی هنری بدهد. واژۀ گنج که جایگاه ویژهای در علوم غریبه و طلسمات و دفینه ها دارد یکی از همین واژه هاست. در تقسیم بندی ششگانۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، نقد بلاغی با استفاده از شش بن مایه به تحلیل فلسفۀ شکل گیری تصاویر بلاغی می پردازد که عبارتند از: صنایع موسیقی ساز و معناآفرینی، مخاطب فریبی، به گزینی واژگانی و گستردگی معنایی، هنجارشکنی، پیوند با سنت و پیشینۀ فرهنگی و دینی و مباحث بیانی. به کارگیری روش های تحلیلی در نقد بلاغی براساس تصویرهای جزئی می تواند ضمن آشکارکردن نقاط مبهم تصاویر بلاغی ادبیات سنتی فارسی به توسیع فنون بلاغی در ادبیات بیانجامد.بررسی تصاویر بلاغی برساختۀ واژۀ گنج در شعر خاقانی مبتنی بر دسته بندی ششگانۀ شفیعی کدکنی نشان می دهد که تسلط شاعر بر پیشینه تاریخی و فرهنگی موجب این شده است که واژۀ گنج از یک واژۀ سادۀ سه حرفی به یک مؤلفۀ بلاغی با کارکرد هنری تبدیل شود. کلید واژه ها: نقد بلاغی، شفیعی کدکنی، گنج و علوم غریبه، تصویرگری های بلاغی خاقانی، دسته بندی ششگانۀ مبانی آرایه های ادبی.
بلاغت فارسی
فاطمه جباری قره باغ؛ نجمه دری؛ سعید بزرگ بیگدلی
چکیده
یکی از مهمترین عناصر هویت هر جامعهای، فرهنگ و ادبیّات عامّه است. توسعة فناوری و ایجاد دهکدۀ جهانی، در کنار منافع فراوان، باعث آسیبهایی نیز شده است. از جمله آنها کم رنگ شدن ادبیّات عامّه و فرهنگ بومی مناطق و احتمال از بین رفتن آنها است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل وضع موجود کاربرد ادبیّات عامّه در زندگی مردم ایران و ...
بیشتر
یکی از مهمترین عناصر هویت هر جامعهای، فرهنگ و ادبیّات عامّه است. توسعة فناوری و ایجاد دهکدۀ جهانی، در کنار منافع فراوان، باعث آسیبهایی نیز شده است. از جمله آنها کم رنگ شدن ادبیّات عامّه و فرهنگ بومی مناطق و احتمال از بین رفتن آنها است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل وضع موجود کاربرد ادبیّات عامّه در زندگی مردم ایران و واکاوی علل به حاشیه رفتن آن در دورة معاصر است. در این پژوهش با استفاده از نظریة دادهبنیاد و از طریق مصاحبه، مقولههای مرتبط با کاربردی کردن و نقد بلاغی ادبیّات عامّه استخراج وتحلیل گردید. در نتیجة آن، 129 کد اولیه و 18 مقوله ظهور یافت. این مقولهها در چارچوب کدگذاری محوری استراوس و کوربین ارائه گردید. پدیدة محوری، به دلیل دغدغة مصاحبهشوندگان و تکرار آن، «عدم کاربرد ادبیّات عامّه در زندگی مردم» تعیین شد. از جمله علل کمرنگ شدن حضور ادبیّات در جامعه «غلبة جنبه منفی تکنولوژی»، «عدم احساس نیاز در جامعه»، «ضعف نظام آموزشی»، «عدم مخاطبشناسی» و «تعدد و ضعف نهادهای تصمیمگیر در حوزة فرهنگ» بود. راهبردهایی که در این باره اتخاذ شده بودند؛ گاهی مانند «نهادسازی» و «فرهنگسازی» نتیجه مثبت داشته و گاهی مانند «حذف ادبیّات از کنکور» تآثیر منفی بر آن گذاشتهاند. «فرهنگ منفعل رسانههای جمعی» و «عدم همکاری بین بخشهای گوناگون» از جمله عوامل مداخلهگری بودند که راهبردها را تحت تأثیر قرار دادهبودند. زمینة پژوهش نیز عبارت است از: «شرایط اقتصادی»، «شرایط فرهنگی»، «ضعف قوانین» در این حوزه و «اهمیت ذهنی پایین ادبیّات در جامعه».