محمود فیروزی مقدم؛ مهیار علوی مقدم؛ حمید خصلتی
چکیده
در زبان شناسی شناختی،استعاره مفهومی سازوکاری است که بر اساس آن امور انتزاعی و ذهنی بر پایۀ امور عینی تعریف، فهمیده وتوصیف میشود. اندیشیدن به شیوۀ استعاری، یعنی تجسم بخشیدن به مفاهیم ذهنی و انتزاعی؛ مفاهیمی مانند مرگ، زندگی، وهم، عشق حیرت، مهربانی، خشم و صداقت اموری انتزاعی هستند که با استفاده از مفاهیمی عینی قابلدرک و فهم میشوند.درشعربیدل ...
بیشتر
در زبان شناسی شناختی،استعاره مفهومی سازوکاری است که بر اساس آن امور انتزاعی و ذهنی بر پایۀ امور عینی تعریف، فهمیده وتوصیف میشود. اندیشیدن به شیوۀ استعاری، یعنی تجسم بخشیدن به مفاهیم ذهنی و انتزاعی؛ مفاهیمی مانند مرگ، زندگی، وهم، عشق حیرت، مهربانی، خشم و صداقت اموری انتزاعی هستند که با استفاده از مفاهیمی عینی قابلدرک و فهم میشوند.درشعربیدل که بهواسطه زبان خاص و سبک ویژهاش، در بین شاعران سبک هندی متمایز است نیز از این واژه ها ومفاهیم کم نیست. در غزلیات بیدل دهلوی بعضی واژهها بسامد بالایی دارندکه بهصورت یک موتیف و بنمایه شناخته میشوند و نماینده نگرش او به جهان هستند. یکی از واژههای کلیدی پربسامد در شعر بیدل، مفهوم انتزاعی «جنون» است. این پژوهش، استعارههای جهتی بن-مایۀ «جنون» را با تکیه بر نظریه معناشناسیِ شناختی و کار-کرد استعاره مفهومی، تحلیل میکند. این مقاله توصیفی تحلیلی، با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و روش استدلالی از نوع استقرایی (جزء به-کل) به تحلیل کیفی و گاه کمّیِ مفهوم انتزاعی «جنون» در غزلهای بیدل بر پایۀ تحلیل استعارههای جهتی میپردازد. استعارههای جهتی در شعر بیدل با الگوهای جهتیِ حرکت دورانی، بالا و پایین، درون و بیرون، حدفاصل، مرکز و حاشیه، پیش و پس و استعاره اینجاوآنجا قابلبیان است. در بسیاری از ابیات بیدل، جنون با سرگشتگی یا حرکت دورانی و گاه با گردش و چرخش و حرکتی رو به بالا و پایین، مفهوم-سازی شده است. همخوانی استعارههای بهکاررفته برای مفهوم-سازی مضامین استعاری، بر قدرت شاعری بیدل دهلوی و استفاده وی از تجربههای محیطی در بیان اندیشههای عرفانیاش دلالت دارد.
نعیمه طلوعی اشلقی؛ رضا فهیمی؛ منیژه فلاحی
چکیده
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که با بهره گیری از استعاره و ترکیب های بدیع و شگفت، توانسته است به جایگاه رفیعی در شعر و غزل دست یابد. این شاعر بزرگ با بهره گیری از مفاهیم عرفانی و به مدد دانش ادبی و جوهر ذاتی شاعری، آثار فراوانی از خویش به جا گذاشته است. دشواری طرز بیان، پیچیدگی معنی، دشوار فهمی مضمون وکلآ ...
بیشتر
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که با بهره گیری از استعاره و ترکیب های بدیع و شگفت، توانسته است به جایگاه رفیعی در شعر و غزل دست یابد. این شاعر بزرگ با بهره گیری از مفاهیم عرفانی و به مدد دانش ادبی و جوهر ذاتی شاعری، آثار فراوانی از خویش به جا گذاشته است. دشواری طرز بیان، پیچیدگی معنی، دشوار فهمی مضمون وکلآ دیرآشنایی در حوزه ی لفظ و معنی از خصوصیات شعر بیدل محسوب می شود. لفظ و معنی از جمله مفاهیمی است که در غزلیات بیدل حضور چشمگیری دارد. بیدل درغزل های خود با زاویه های دید گوناگون به این مفاهیم می پردازد. گاهی از عجز لفظ در بیان معانی بلند ذهنی اش گله مند است و گاهی معنی را از لفظ می جوید و معتقد است بدون لفظ معنی جلوه گر نمی شود. این مقاله دیدگاه های مختلف بیدل وپربسآمدترین آن ها را درحوزه ی لفظ و معنی مورد بررسی قرارمی دهد.
سمیه آقابابایی
چکیده
شکلگرایان با تأکید بر نقش ادبیِ زبان و برجستهسازی نشانهها، میان دو فرایند زبانی «خودکاری» و «برجستهسازی» تمایز قائل شدهاند. شیوههای به کار رفته در روند تبدیل زبان خودکار به زبان ادب از دیرباز مورد توجه بوده است، که در ادبیات فارسی در پی بررسی این روند، در تحلیل زیباییشناسی متون ادبی، به ویژگیهای سبکی متون ...
بیشتر
شکلگرایان با تأکید بر نقش ادبیِ زبان و برجستهسازی نشانهها، میان دو فرایند زبانی «خودکاری» و «برجستهسازی» تمایز قائل شدهاند. شیوههای به کار رفته در روند تبدیل زبان خودکار به زبان ادب از دیرباز مورد توجه بوده است، که در ادبیات فارسی در پی بررسی این روند، در تحلیل زیباییشناسی متون ادبی، به ویژگیهای سبکی متون توجه میشود. آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد نحوة انتخاب و ترکیب بر روی «محور جانشینی» و «محور همنشینی» در شعر شاعر برجستهی این سبکْ «بیدل دهلوی» است تا از منظر زبانشناسی، شیوهی زیباییآفرینی این شاعر بررسی و تحلیل شود. در راستای این هدفْ به تبیین بررسی ادبیات از دیدگاه زبانشناسی پرداخته و دویست و هفتاد و پنج بیت از شعر بیدل را به عنوان پیشنمونهی سبک هندی بررسی کردهایم. از جمله نتایج حاصل از این بررسی عملکرد موازی دو فرایند انتخاب و ترکیب در بسامدی نزدیک به هم است که کاربرد این دو فرایند در کنار یکدیگر منجر به ایجاد پیچیدگیهایی در شعر بیدل شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بیدل به گونهای غزلها را آذینبندی کرده است که درک هر بیت در گرو اندیشیدن خواننده و دستیابی وی به انتخابهای شاعر از روی محور جانشینی است. در نهایت گرایش نسبی بیدل به سمت فرایند انتخاب، سبب ایجاد فضای خاصی چون ایجاد معانی ضمنی در ابیات، پیچیدگی، ابهام، دوری مدلول و مصداق از یکدیگر، شده است که این روند در کل درک ابیات بیدل را دشوار ساخته است.