عبدالمطلب عبداله
چکیده
نماد گرایی یکی از روشهای بیان دیدگاههای شاعران عصر پهلوی در اعتراض به فضای استبداد و اختناق است. شعر و ادب فارسی در عصر مشروطه توانست ضمن بهرهگیری از فضای بدست آمده با مسائل سیاسی و اجتماعی پیوند پیدا کند و در قالب شعر مسائل را بیان نماید اما این فضا دوام چندانی نداشت و با عصر پهلوی و شروع دوران استبداد، شعر و ادب فارسی برای بیان ...
بیشتر
نماد گرایی یکی از روشهای بیان دیدگاههای شاعران عصر پهلوی در اعتراض به فضای استبداد و اختناق است. شعر و ادب فارسی در عصر مشروطه توانست ضمن بهرهگیری از فضای بدست آمده با مسائل سیاسی و اجتماعی پیوند پیدا کند و در قالب شعر مسائل را بیان نماید اما این فضا دوام چندانی نداشت و با عصر پهلوی و شروع دوران استبداد، شعر و ادب فارسی برای بیان دیدگاه سیاسی ، اجتماعی و اعتراضی خود به نمادگرایی روی آورد. اگرچه شعر و ادبیات همیشه با نمادگرایی همراه بوده اما در این دوران شاعرانی چون نیما ، شاملو ، ابتهاج ، اخوان ثالث و ... هرچند خود شخصیتی سیاسی نداشتند با این حال توانستند در قالب شعر نو با بهره گیری از نمادهایی چون «تاریکی، سیاهی، سرما و زمستان و...» واقعیتهای عصر خویش را بیان کنند. بن مایه های این نوع شعر، نشأت گرفته از مسائلی است که ارتباط مستقیمی با سیاست دارند، اما خود شعر،ارتباط چندانی با سیاست ندارد. این شعر، نقد و اعتراض به وضع موجود پیش از انقلاب اسلامی است و برای تغییر اوضاع و احوال سیاسی اجتماعی میکوشد ومردم را برای مقابله با حکومت پهلوی تهییج مینماید. شعری معترض است که آن دوره را به شدت نا مساعد میداند وآینده در آن مفهوم ویژهای دارد.