محمدنبی خیرآبادی؛ ابوالقاسم رحیمی؛ عباس محمدیان؛ حسن دلبری
چکیده
برای شناخت جایگاه یک متن، عنوان به منزلۀ دروازۀ ورود به متن است. رابطه عنوان (دال) و متن (مدلول) معمولاً دلالتی دوسویه است؛ زیرا عنوان به شکل طبیعی باید معرف متن باشد و متن نیز در در راستای عنوان و شرح آن شکل گرفته باشد اما گاه به دلیل دخالت عوامل فرامتنی در نامگذاریها، عناوین آن رسایی و دلالت دقیق بر محتوا را ندارند؛ به همین جهت شناخت ...
بیشتر
برای شناخت جایگاه یک متن، عنوان به منزلۀ دروازۀ ورود به متن است. رابطه عنوان (دال) و متن (مدلول) معمولاً دلالتی دوسویه است؛ زیرا عنوان به شکل طبیعی باید معرف متن باشد و متن نیز در در راستای عنوان و شرح آن شکل گرفته باشد اما گاه به دلیل دخالت عوامل فرامتنی در نامگذاریها، عناوین آن رسایی و دلالت دقیق بر محتوا را ندارند؛ به همین جهت شناخت اصول و الگوی حاکم بر این دلالتها در عناوینی که با استفاده از فنون ادبی شکل گرفتهاند، یکی از اهداف این پژوهش است. در این مقاله به بررسی و تحلیل فنون و صنایع ادبی بهکار رفته در نامگذاری کتابهای نظم و نثر کهن فارسی پرداخته می-شود. و مشخص میگردد در موارد زیادی کاربست جنبۀ زیباییشناسی و بلاغی عنوان، یکی از دغدغههای اصلی صاحبان آثار بوده است و این امر با انگیزههای مختلف و اَشکال متفاوت در عنوان بازتاب داشته است. در این مقاله با انتخاب نمونههایی از صنایع ادبی بهکاررفته در عنوانها، با نگاه انتقادی به ارزشگذاری آنها میپردازیم تا از این رهگذر به لایههای بلاغی پنهان در برخی عناوین پیببریم. همچنین به آسیبهای ناشی از توجۀ صرف به کاربرد بلاغت در عنوان بدون توجه به جنبههای دلالت و ارتباط عنوان با متن، اشاره میکنیم و این که بلاغت را در خدمت عنوان قرارگرفتهاست و یا عنوان در خدمت بلاغت بوده است؛ از نظر بهکارگیری جنبههای بلاغی در عنوان به ارتباط نوع متن و گونۀ بلاغت بهکاررفته در عنوان و الگوهای بلاغی پُربسامد در نامگذاری هر یک از این آثار پرداختهایم.