یوسف محمدنژاد عالی زمینی
چکیده
تصویرهای شعری، حاصل ذوق و قریحۀ شاعرانه، آگاهی ها و خلاّقیت های فردی است که هم ریشه در تأملات شاعر در آثار ادبی پیشینیان و تجربه های شعری آنان دارد و هم نتیجۀ تجربه های زیستۀ شاعر و ژرف اندیشی اش در محیط است که توأمان شرایط اقلیمی و اوضاع سیاسی- اجتماعی را دربرمی گیرد. شاید بتوان گفت از میان انواع تصاویر شعری، کنایه بیش از دیگر تصویرها ...
بیشتر
تصویرهای شعری، حاصل ذوق و قریحۀ شاعرانه، آگاهی ها و خلاّقیت های فردی است که هم ریشه در تأملات شاعر در آثار ادبی پیشینیان و تجربه های شعری آنان دارد و هم نتیجۀ تجربه های زیستۀ شاعر و ژرف اندیشی اش در محیط است که توأمان شرایط اقلیمی و اوضاع سیاسی- اجتماعی را دربرمی گیرد. شاید بتوان گفت از میان انواع تصاویر شعری، کنایه بیش از دیگر تصویرها خاستگاهی اجتماعی دارد. از این رو بررسی و تحلیل تصاویر شعری، به ویژه کنایه که غالباً از دل فرهنگ جامعه و تعاملات اجتماعی نشأت گرفته و وارد زبان ادبی شده است، افزون بر اهمیت در تحلیل زیبایی شناختی آثار ادبی، اهمیت زیادی در تبیین برخی مبانی فکری و فرهنگی نیز دارد. در مقالۀ حاضر با تمرکز بر کنایه های مرتبط با «کلاه» در شاهنامه، کوشش شده ضمن تبیین ابعاد زیبایی شناختی این کنایات، با روش بررسی متن و تحلیل محتوای کیفی و مقایسۀ داده های حاصل با نتایج تحقیقات مرتبط، تحلیلی از زمینه های اجتماعی کنایات مورد نظر داده شود. داده های ناشی از جستار حاضر که با استفاده از شیوۀ بررسی اسناد و مدارک علمی انجام شده است، نشان می دهد کنایه های مرتبط با کلاه در شاهنامه با بسامد نسبتاً زیاد دارای ساختارها و معنی های متنوعی است که همچنان در فرهنگ و ادب ایرانی تداوم دارد. تردیدی نیست که بخشی از تداوم و تنوع معنی این کنایه ها به خاستگاه های فکری و زمینه های اجتماعی و فرهنگی آنها بازمی گردد.
مهدی قاسمزاده؛ حسن حیدری
چکیده
این مقاله به منظور شناخت شیوههای ایجاز قصر در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه نوشته شدهاست. اغلب کتب معانی، در بحث ایجاز قصر، با تکیه بر منابع عربی، فقط به یک تعریف کلّی و ارائهی شواهدی در مورد آن بسنده کردهاند که اغلب شواهد در کتب مختلف تکرار میشود. امّا جز در مواردی معدود، از شیوهها و اغراض آن غفلت شده و یا گویا اصلاً در ...
بیشتر
این مقاله به منظور شناخت شیوههای ایجاز قصر در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه نوشته شدهاست. اغلب کتب معانی، در بحث ایجاز قصر، با تکیه بر منابع عربی، فقط به یک تعریف کلّی و ارائهی شواهدی در مورد آن بسنده کردهاند که اغلب شواهد در کتب مختلف تکرار میشود. امّا جز در مواردی معدود، از شیوهها و اغراض آن غفلت شده و یا گویا اصلاً در مورد آن تحقیق و تفحّصی صورت نگرفتهاست. نویسندگان این مقاله ضمن پژوهش در موضوع مؤلّفههای علم معانی در داستان رستم و اسفندیار به یافتههایی در مبحث شیوهها و اغراض ایجاز قصر در این داستان و شاید تمام شاهنامه دست یافتهاند که میتواند الگوی شیوهها و اغراض این نوع از ایجاز در زبان فارسی، به طور عام و سایر متون ادب فارسی به طور خاص باشد. علاوه بر شیوههایی چون استفاده از ضربالمثلها، کنایات، کلمات قصار، کلمات مرکّب و مشتق، جملههای استفهامی، عبارات عطفی و بعضی استعارات و تشبیهات که در برخی کتب بلاغی فارسی برای ایجاز قصر گفتهشده، شیوههای چون استفاده از عبارات وصفی، صفات، ضمایر اشاره، اطلاق اسم، کلّیگویی، استفاده از ادات و حروفی مانند «چون»، «و» و... از شیوههایی است که در این پژوهش یافته و در این مقاله پیشنهاد شدهاست.