خدابخش اسداللهی؛ منصور علیزاده
چکیده
گستردگی تجارب انسان با حیوان «سگ»، قابلیت درک مفاهیم انتزاعی بسیاری را ممکن ساخته است. مولوی با توجه به وسعت اندیشه و تنوع دیدگاه خود از بیشترین ظرفیتهای این تجربه استفاده کرده و حوزههای مقصد مثبتی را نیز در کنار حوزههای مقصد منفی با این تصویر ملموس کرده است. موضوع مقالۀ حاضر، استعارة مفهومی سگ در دیوان شمس است؛ در این مقاله ...
بیشتر
گستردگی تجارب انسان با حیوان «سگ»، قابلیت درک مفاهیم انتزاعی بسیاری را ممکن ساخته است. مولوی با توجه به وسعت اندیشه و تنوع دیدگاه خود از بیشترین ظرفیتهای این تجربه استفاده کرده و حوزههای مقصد مثبتی را نیز در کنار حوزههای مقصد منفی با این تصویر ملموس کرده است. موضوع مقالۀ حاضر، استعارة مفهومی سگ در دیوان شمس است؛ در این مقاله که به روش تحلیلی- توصیفی و به صورت جمعآوری کتابخانهای صورت میگیرد؛ پس از مباحث مقدماتی، بخش اصلی پژوهش، به بررسی الگوهای استنباطی، قلمروهای حسی، تعمیمهای چندمعنا، نگاشتهای عمومی و جزئی هر یک از نمونهها به همراه تعیین بسامد هر یک از حوزههای مقصد پرداخته، توضیحات لازم را در ذیل هریک از آنها آوردهایم. از منظر مولوی، وجه مشترک همۀ حوزههای مقصد منفی همان غفلت است که برای رسیدن به کمال انسانی از راه ریاضت و عشق و محبّت به معشوق ازل باید از برابر دیدگان سالک برطرف شود. مولانا با استعارۀ سگ به مخاطب نشان میدهد که بدِ مطلق در جهان وجود ندارد و آدمی هم مستعدّ کمال انسانی و هم آمادۀ سقوط به اسفل سافلین است.