یحیی طالبیان؛ پریسا نصیری
چکیده
استعاره به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای مطالعاتی رویکرد معنی شناسی شناختی، ابزاری برای بیان مفاهیم و تجارب انتزاعی براساس تجربههای عینی و ملموستر بشر به شمار میرود. جورج لیکاف و جانسون در سال 1980 در کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی میکنیم، دیدگاه تازهای را در زمینهی استعاره مطرح ساختند و با ارائهی شواهد تجربی نظراندیشمندان ...
بیشتر
استعاره به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای مطالعاتی رویکرد معنی شناسی شناختی، ابزاری برای بیان مفاهیم و تجارب انتزاعی براساس تجربههای عینی و ملموستر بشر به شمار میرود. جورج لیکاف و جانسون در سال 1980 در کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی میکنیم، دیدگاه تازهای را در زمینهی استعاره مطرح ساختند و با ارائهی شواهد تجربی نظراندیشمندان سنت بلاغی را که استعاره را صرفا وسیلهای برای زینت گفتار و صورکلام می دانستند،مورد تردید قرار دادند. تحقیقات جدید لیکاف و جانسون، در باب استعاره ثابت کرد که استعاره فقط یکی از صور کلامی و مختص زبان ادبی نیست؛بلکه استعارهها نقشی مهمتر از زبان در زندگی آدمی دارند و نظام شناختی انسان اساسا استعاری بوده و به اندیشه، رفتار و زبان او جهت میدهد. به بیان دیگر نقش استعاره در بررسی ویژگی های سبکی و میزان نوآوری یک شاعر بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که خلاقیت و نوآوری، بیش از هرچیزی با خلق استعاره امکان پذیر است. ازاین روی، با توجه به این نظریه و تاکید بر اشعار ناصرخسرو و با تمرکز بر استعارههای جهت دار، به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل اشعار ناصرخسرو خواهیم پرداخت و با عرضهی شواهدی از شعر او و بررسی زیرساختهای شناختی استعارههای اشعار وی، نشان داده میشود که چگونه استعارهی شناختی به استعارهای بدیع وادبی تبدیل میشود. کلیت بررسی و تحلیل این مقاله نشان میدهد که استعارههای طرحوارههای تصویری و جهتدار در اشعار ناصرخسرو قابل تامل است که تاکنون مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.