بلاغت فارسی
خدابخش اسداللهی؛ ندا نبی زاده اردبیلی
چکیده
استعاره مفهومی عنوان تازهای است که در سده اخیر از سوی زبانشناسان شناختی مطرح شده و در حقیقت نامی است برای تلاشهای ذهن برای فهم و انتقال مفاهیم انتزاعی. در این طرز نگرش، استعاره از چارچوب علوم بلاغی بیرون میآید و دیگر وسیله تزیین کلام نیست بلکه اساس فکر بوده و ابزاری برای درک امور غیرمادی محسوب میشود. پیشروان این نظریه لیکاف ...
بیشتر
استعاره مفهومی عنوان تازهای است که در سده اخیر از سوی زبانشناسان شناختی مطرح شده و در حقیقت نامی است برای تلاشهای ذهن برای فهم و انتقال مفاهیم انتزاعی. در این طرز نگرش، استعاره از چارچوب علوم بلاغی بیرون میآید و دیگر وسیله تزیین کلام نیست بلکه اساس فکر بوده و ابزاری برای درک امور غیرمادی محسوب میشود. پیشروان این نظریه لیکاف و جانسون بودند که در تشریح استعاره مفهومی آن را به سه نوع هستیشناختی، شناختی و جهتی تقسیم کردند. هر کدام از این استعارهها از دو سویه تشکیل شدهاند که حوزههای مبدا و مقصد نامیده میشوند. ما در این پژوهش که به شیوه کتابخانهای و تحلیلی- توصیفی انجام گرفتهاست تلاش کردهایم استعارههای مفهومی به کار رفته در اشعار ابراهیمی و رحماندوست را از نظر حوزه مقصد مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم عمدهترین حوزههای مقصد اشعارشان کدامند؛ یعنی این دو شاعر استعارههای مفهومی را برای عینیسازی چه مفاهیمی به کار گرفتهاند. برای این منظور 21 کتاب از میان کتابهای این دو شاعر انتخاب شد و پس از بررسی 122 مورد استعاره مفهومی یافت شد و مشخص شد که شاعران از این استعارهها برای تشریح مفاهیمی چون: زمان، عواطف، علاقه، مذهب و روابط انسانی استفاده کردهاند که در این میان سهم عمده حوزه مقصد متعلق به عینیسازی عواطف است.
خدابخش اسداللهی؛ منصور علیزاده
چکیده
گستردگی تجارب انسان با حیوان «سگ»، قابلیت درک مفاهیم انتزاعی بسیاری را ممکن ساخته است. مولوی با توجه به وسعت اندیشه و تنوع دیدگاه خود از بیشترین ظرفیتهای این تجربه استفاده کرده و حوزههای مقصد مثبتی را نیز در کنار حوزههای مقصد منفی با این تصویر ملموس کرده است. موضوع مقالۀ حاضر، استعارة مفهومی سگ در دیوان شمس است؛ در این مقاله ...
بیشتر
گستردگی تجارب انسان با حیوان «سگ»، قابلیت درک مفاهیم انتزاعی بسیاری را ممکن ساخته است. مولوی با توجه به وسعت اندیشه و تنوع دیدگاه خود از بیشترین ظرفیتهای این تجربه استفاده کرده و حوزههای مقصد مثبتی را نیز در کنار حوزههای مقصد منفی با این تصویر ملموس کرده است. موضوع مقالۀ حاضر، استعارة مفهومی سگ در دیوان شمس است؛ در این مقاله که به روش تحلیلی- توصیفی و به صورت جمعآوری کتابخانهای صورت میگیرد؛ پس از مباحث مقدماتی، بخش اصلی پژوهش، به بررسی الگوهای استنباطی، قلمروهای حسی، تعمیمهای چندمعنا، نگاشتهای عمومی و جزئی هر یک از نمونهها به همراه تعیین بسامد هر یک از حوزههای مقصد پرداخته، توضیحات لازم را در ذیل هریک از آنها آوردهایم. از منظر مولوی، وجه مشترک همۀ حوزههای مقصد منفی همان غفلت است که برای رسیدن به کمال انسانی از راه ریاضت و عشق و محبّت به معشوق ازل باید از برابر دیدگان سالک برطرف شود. مولانا با استعارۀ سگ به مخاطب نشان میدهد که بدِ مطلق در جهان وجود ندارد و آدمی هم مستعدّ کمال انسانی و هم آمادۀ سقوط به اسفل سافلین است.