حسین حسن پور آلاشتی؛ راشین مبشری
چکیده
این پژوهش با هدف خوانش شعر هوشنگ ایرانی بر اساس منطق طرحوارهای برای دستیابی به مولفههای تصویری شعر «کتاب فروشی_آرمان» انجام گردید. این رویکرد با استفاده از جستوجوی همپوشانی تفسیرهای متن و مولف با استفاده از منابع روانشناختی و پدیدارشناختی است. در شعر «کتاب فروشی_آرمان»، تصاویر عمق بر پایهی تصاویر اتفاقی از طریق ...
بیشتر
این پژوهش با هدف خوانش شعر هوشنگ ایرانی بر اساس منطق طرحوارهای برای دستیابی به مولفههای تصویری شعر «کتاب فروشی_آرمان» انجام گردید. این رویکرد با استفاده از جستوجوی همپوشانی تفسیرهای متن و مولف با استفاده از منابع روانشناختی و پدیدارشناختی است. در شعر «کتاب فروشی_آرمان»، تصاویر عمق بر پایهی تصاویر اتفاقی از طریق قابلیت حسی و تجسم عمل به کار گرفتهشده است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی نیز، کتابفروشی-آرمان، در کانون قرار دارد که با استفاده از هنجارگریزی نوشتاری، تصاویر شعری خلقشدهاند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر هزج مسدس اخرب محجوب است، لحنی خیزابی و تند دارد. همچنین این شعر به لحاظ کارکردی، اجتماعی است و همچون یک بیانیهی انتقادی، بهنقد قشر روشنفکر و ارتباط آن با جامعه میپردازد. این شعر از تصویر سینمایی بهره میگیرد و دارای غنای تصویری بهجهت بهرهگیری از معنای ثانویهی کلمات است. نهایتا این شعر از تصویری مستقل و همچنین محدود بهجهت دامنهی کم واژگان بهره میبرد. تصاویر عمق بهلحاظ کاربرد معنای ثانویه و در جهت طرز سورئالیسم، با ایجاد تجسم در جهت اثبات با کانون قرار دادن مفهوم کتابفروشی، با کارکرد اجتماعی شعر همراه و منطبق است.
حسین حسن پور آلاشتی؛ راشین مبشری
چکیده
شاعر تمامی محرکات را در شعر خود با استفاده از وزن، گزینش واژهها، استعارات، لحن بیان، آرایههای صوتی و ... عرضه میکند؛ بنابراین با تقطیع هر شعر و تقابل عناصر اصلی شعر با کارکردهای تصویر میتوان به ریشهیابی و شناخت بهتر رابطهی متن و تصویر دستیافت. نحوهی فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است میتواند انواع قواعد نحوی را ...
بیشتر
شاعر تمامی محرکات را در شعر خود با استفاده از وزن، گزینش واژهها، استعارات، لحن بیان، آرایههای صوتی و ... عرضه میکند؛ بنابراین با تقطیع هر شعر و تقابل عناصر اصلی شعر با کارکردهای تصویر میتوان به ریشهیابی و شناخت بهتر رابطهی متن و تصویر دستیافت. نحوهی فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است میتواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابهجایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایهی بیانی و کلامی میشود که این نیز بهنوبهی خود منطقهای تصویری مختلفی را به وجود میآورد.شعر «در شب سرد زمستانی» نیمایوشیج از تصویر سینمایی بهره میگیرد، چراکه ضمن حرکت از نقطهی آغاز به همان نقطه بازمیگردد و دارای غنای تصویری به جهت بهرهگیری از معنای ثانویهی کلمات است. این شعر با تصویری مستقل و همچنین محدود به جهت دامنه ی واژگان، با بهرهگیری طرز سمبولیسم، با ایجاد تجسم در جهت اثبات با کانون قرار دادن مفاهیم شب و زمستان، با کارکرد اجتماعی شعر همراه و منطبق است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و زمستان بهعنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از تشبیه بلیغ و مرسل و همچنین با بهره از نمادپردازی، تصاویر شعری خلق شدهاند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر رمل است، لحنی خطابی دارد و همچون یک بیانیهی انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به دعوت آنها برای پیوستن به شاعر میپردازد.